۱۱ آذر ۱۳۹۰

ايرانمان آبستن است !


  فكر نمي كردم  ايران  زندگي مرا اينقدر تحت تاثير قرار دهد اما گويا او به جان من بسته است. برايش غذاي مخصوص مي پزم، غذاي مخصوص مي خرم،‌ حمامش مي برم با شامپوي مخصوص موهايش را شستشو مي دهم. برس مخصوص دارد، ظرف غذايش دوتا از بهترين زيرسيگاري هاي كريستالمان است كه بعد از ترك سيگاربخشي از دكور بوفه امان بود اما حالا ظرف مخصوص غذاي ايران شده است.  برايش دريچه مخصوص درست كرده ام (خودم با دستهاي خودم روي در ايوان) كه برود توي تراس هوايي بخورد . حياط خلوتمان را به ايران اختصاص داده ام كه بيايد و برود، و  لابه لاي شيشه هاي سيرترشي سي و يكي دو ساله كه حالا براي خودشان معجوني شده اند گشت و گذار كند. حتي بخاطر او با آقاي خانه بحث مي كنم بعضي وقتها آقاي خانه آنقدر ازتوجه من به ايران حسودي مي كند كه قهر مي شود! و مي رود( حالا بماند كه بيشتر وقتهاي  قهر، شب جمعه است و  دوستانش دور هم جمع هستند و او مجبور است  برود پيش آنها تا صبح خوش بگذرانند و يادش برود چقدر از دست ايران كفري است ) . همه ي اين كارها را كرده ام و اين خدمات را رسانده ام اما بايد بگويم  ديشب پس از شنيدن اعترافات تكان دهنده دختركانم  سخت دچار ياس شده ام.  مني كه ايران را كول كردم با خود در به در به دنبال جفت با اصل و نسب در پايتخت مرز پر گهر چرخاندم و گرداندم ناگهان فهميده ام دخترها به تناوب روزهايي در خانه را باز گذاشته اند و ايران  در دوران "فحلي " * رفته است بيرون ،  بيرون آنجايي است كه يك عالمه گربه ي خياباني بد دارد و اينها روز و شبشان را توي مخزن زباله محله  شيرجه مي روند و از هر سياه كرداري  مثل ميو ميو كردنهاي گوش خراش  و جنگ و جدلهاي بي سرانجام  با يكديگر گرفته تا تجاوز به ناموس گربه ماده هاي محل و بالا رفتن از ديوار خانه ي مردم ! دريغ ندارند. ايران رفته است بيرون و خودم شاهد بوده ام كه يكي دوتا گربه ي نر گردن كلفت بعضي روزها توي حياط  و سر ديوار خانه ي ما كشيكش را مي كشيده اند. يعني حالا در كمال شرمساري بايد بگويم ايران آبستن است ! علائم بارداري از سر و رويش مي بارد اما خدا مي داند كه  آبستني او به واسطه ي آن گربه ي سفيد پشمالوي چشم آبي باشد كه من انتخاب كرده ام و با او جفت خورده است؟ يا بواسطه ي اين تخم حرامهايي آبستن شده   كه روز و شبشان به حرام كردن خواب اهل محل سپري مي شود.


ته نوشت اول: دوران فحلي، دوراني است كه گربه هاي ماده  آماده جفت گيري با گربه نر مي شوند و ميو ميو هاي وحشتناك جفت يابي مي كشند. دوراني است كه گربه ماده شر بپا مي كند همه فكر مي كنند در اين دوران ايران سر جنگ دارد اما حقيقتش اين است كه او دنبال جفت مي گردد .
ته نوشت دوم: از دوستاني كه عكس آن گربه ي نرخياباني عاشق را كه خواستگار ايران ما بود  در صفحه فيس بوك من ديده اند خواهش مي كنم  حساب او را از ديگر گربه هاي بد خياباني جدا كنند.

۱۱ نظر:

آب تنی گفت...

قشنگ بود.بیشتر از اینکه کل قضیه برایم جذاب باشد ، اینکه این اسم یک جورهایی استعاره از کشورمان است جالب بود. کاش اول بحث کمی بیشتر بحث را گنگ نگه میداشتی و زود منظورت را لو نمیدادی

Libero گفت...

آنان که گفتند که الله و بر این ایمان پایدارماندند، حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند، و حکومت غیر خدا پذیرند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی از گذشته ی خویش ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند بشارت باد. :)

ژکوند گفت...

جقدر عنوان پستت ایهام داشت!

ناشناس گفت...

واقعا متاسفم

شما که گربه دارید نمی دونید که گربه چنتا رحم داره و از چنتا نر مختلف می تونه بچه درا بشه ؟؟؟؟

مارگزیده گفت...

یه طوله شو بده این وری.
مقدوره؟

zero گفت...

خارخاسک جان عالی بود :))
ایران که به گا رفت، تا ببینیم خدایش چه بزاید.امید وارم به قدر ننه‌ی احمدی‌نژاد عنترزا نباشد.

بانوے باران گفت...

یعنیاااا هی وای من
که این همه اذیت بشی و بعد بترسی از اینکه زحماتت به باد رفته باشه
که امیدوارم اینطور نباشه اما موضوع اینه که باید تو این نگرانیا بمونی تا فارغ شدنش

Unknown گفت...

گاهی به این هوش و درایتت حسودی میکنم. الحق که بلدی چه جوری مطالبو سر بزنگاه به هم ربط بدی .دستمریزاد

بانو گفت...

مادر بزرگ شدین، مبارکه.

Sahar گفت...

ای خواهر! گربه ها که فقط ناز و عشوه و ادا دارند. امیدوارم آمادگی ناز و عشوه ی 1-2 تا دیگه رو هم داشته باشی؟ میخوای چیکارشون کنی؟ به کسی میدیشون یا خودت نگه میداری؟
ولی بچه گربه ها خیلی نازن. به دنیا که اومدند عکسشون رو بذار یه کم ضعف کنیم براشون ؛)

بابک گفت...

گربه دوست ندارم، ولی ایران خانم را چرا. امیدوارم پیشی های ناز و سفید و پشمالو به حامعه تحویل بده

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...