الان از طریق صفحه ی بیزبیز (به جبر)
( اصلا چه معنی می دهد رمز صفحه ی فیس بوک دختر را مادر نداشته باشد!؟)
سری زدم به صفحه ی دخترعموی فرانسوی اش!
یعنی فکرش را بکنید شما یک دختر عموی هم سن و سال خودتان داشته باشید که فرانسوی باشد! آن هم نه مال در و دهات فرانسه! مال ناف پاریس،
شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید که مادرش خارخاسک هفت دنده ای نباشد که یک زن ساده ی شهرستانی و بی تجربه ای است از کشور جمهوری اسلامی ایران!
شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید که مادرش هم پاریسی باشد! مادام ماغجوغی عبدل آبادی بلانشو!
( ظاهراً در فرانسه هم مانند سایر ممالک متمدنه پس از ازدواج، فامیل مرد به فامیل زن اضاف می شود)
استاد کرسی زبان چینی! دارای تحقیقات و تالیفات بسیار!
و پدرش هم که برادر پدرتان باشد، همین امروز و فردا به دریافت نشان شوالیه لژیون دونور مفتخر گردد، بس که ته اختراعات و ابتکارات را درآورده و فرانسه را با آن همه عالاف و علوفش تا خرخره مدیون بیش از چهار هزار و پنجاه و سه اختراع نوظهور کرده باشد.
از اختراع بند تنبان خود تنظیم شو گرفته (که خودش بسته به این که در چه مکان و چه زمان قرار گرفته اید، شلوارتان را بالاتر از ناف یا پایین تر از استخوان عانه قرار می دهد، بدون آن که ناچار باشید با دست بالا و پایینش بکشید!)
تا اختراع کیت نوری حساس به نرون های حرکتی آلفای استاتیک که در قسمت الکترونیکی ماهواره های خورشیدی! مورد استفاده قرار می گیرد.
شما چنین دختر عمویی داشته باشید که فقط چند ماهی از شما بزرگتر باشد و این دخترعمو جدیدا، مدام و پیوسته رنگ در رنگ و طرح در طرح، عکس های تمام قد و نیم قد و نشسته و خوابیده ی خودش را با یک پسر زردنبوی جوش جوشی بدقواره ای در حالت های مختلف، دست درگردن هم، در آغوش هم، روی پای هم نشسته، (پناه بر خدا شرمم می آید آخر!) ماچ و بوس و این ها! گرفته و در صفحه اش گذاشته باشد!
و البته برای رد گم کردن یک عکسی هم گذاشته باشند که پسر به یک طریق لوسی انگشت انگشتری دختر را که حلقه ای در آن انداخته است نشان می دهد.
( آره جان خودتان خر خودتان هستید)
مثلا که یعنی ما نامزد کرده ایم
( ارواح عمه تان!)
خوب، حالا شما فکر کنید چنین دختر عمویی داشته باشید! چه می آید به سر سطح توقعات شما اگر هفته ای یک بار هم که شده سری بزنید به صفحه ی این دختر عموی پاریسی تان؟
مادرتان چه خاکی توی سرش بریزد که مدام باید حواسش جمع باشد که شما الزاماً همانطوری که خودتان دوست دارید بزرگ نشوید؟
مسئولان امورتان چه برنامه ریزی باید داشته باشند که از این طرف یک عده شان دست و بال شما را می بندند و حتی دوچرخه سواری را برای شما محرک می دانند و باز همان عده شان توصیه می کنند: دختر خوب است 15 سالگی ازدواج کند که دست و بالش برای زاد و ولد بسیار تا بقیت عمر باز باشد!؟
آخر یکی جواب مرا بدهد، اگر شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید چه خاکی توی سرتان می ریزید؟
( اصلا چه معنی می دهد رمز صفحه ی فیس بوک دختر را مادر نداشته باشد!؟)
سری زدم به صفحه ی دخترعموی فرانسوی اش!
یعنی فکرش را بکنید شما یک دختر عموی هم سن و سال خودتان داشته باشید که فرانسوی باشد! آن هم نه مال در و دهات فرانسه! مال ناف پاریس،
شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید که مادرش خارخاسک هفت دنده ای نباشد که یک زن ساده ی شهرستانی و بی تجربه ای است از کشور جمهوری اسلامی ایران!
شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید که مادرش هم پاریسی باشد! مادام ماغجوغی عبدل آبادی بلانشو!
( ظاهراً در فرانسه هم مانند سایر ممالک متمدنه پس از ازدواج، فامیل مرد به فامیل زن اضاف می شود)
استاد کرسی زبان چینی! دارای تحقیقات و تالیفات بسیار!
و پدرش هم که برادر پدرتان باشد، همین امروز و فردا به دریافت نشان شوالیه لژیون دونور مفتخر گردد، بس که ته اختراعات و ابتکارات را درآورده و فرانسه را با آن همه عالاف و علوفش تا خرخره مدیون بیش از چهار هزار و پنجاه و سه اختراع نوظهور کرده باشد.
از اختراع بند تنبان خود تنظیم شو گرفته (که خودش بسته به این که در چه مکان و چه زمان قرار گرفته اید، شلوارتان را بالاتر از ناف یا پایین تر از استخوان عانه قرار می دهد، بدون آن که ناچار باشید با دست بالا و پایینش بکشید!)
تا اختراع کیت نوری حساس به نرون های حرکتی آلفای استاتیک که در قسمت الکترونیکی ماهواره های خورشیدی! مورد استفاده قرار می گیرد.
شما چنین دختر عمویی داشته باشید که فقط چند ماهی از شما بزرگتر باشد و این دخترعمو جدیدا، مدام و پیوسته رنگ در رنگ و طرح در طرح، عکس های تمام قد و نیم قد و نشسته و خوابیده ی خودش را با یک پسر زردنبوی جوش جوشی بدقواره ای در حالت های مختلف، دست درگردن هم، در آغوش هم، روی پای هم نشسته، (پناه بر خدا شرمم می آید آخر!) ماچ و بوس و این ها! گرفته و در صفحه اش گذاشته باشد!
و البته برای رد گم کردن یک عکسی هم گذاشته باشند که پسر به یک طریق لوسی انگشت انگشتری دختر را که حلقه ای در آن انداخته است نشان می دهد.
( آره جان خودتان خر خودتان هستید)
مثلا که یعنی ما نامزد کرده ایم
( ارواح عمه تان!)
خوب، حالا شما فکر کنید چنین دختر عمویی داشته باشید! چه می آید به سر سطح توقعات شما اگر هفته ای یک بار هم که شده سری بزنید به صفحه ی این دختر عموی پاریسی تان؟
مادرتان چه خاکی توی سرش بریزد که مدام باید حواسش جمع باشد که شما الزاماً همانطوری که خودتان دوست دارید بزرگ نشوید؟
مسئولان امورتان چه برنامه ریزی باید داشته باشند که از این طرف یک عده شان دست و بال شما را می بندند و حتی دوچرخه سواری را برای شما محرک می دانند و باز همان عده شان توصیه می کنند: دختر خوب است 15 سالگی ازدواج کند که دست و بالش برای زاد و ولد بسیار تا بقیت عمر باز باشد!؟
آخر یکی جواب مرا بدهد، اگر شما یک دختر عموی پاریسی داشته باشید چه خاکی توی سرتان می ریزید؟