سرماخوردگی ام حادتر
شده است، تب نکرده ام هنوز، اما کسالت و تن درد! که شامل همه تن می شود بدون ذره
ای اجحاف، هنوز در وجودم ولوست! و نمی دانم با این سفالکسین ها و دیفن هیدرامین ها
تن من را رها می کند یا نه؟
با همین کسالت حاد
بیزقولک را امروز بردم برایش کفش عید بخرم.
اول از همه به خودم قول دادم امسال چیزی
را به بچه تحمیل نکنم.
و باز هم همان بازی
های همیشگی سر کفش خریدن، کفش های پاشنه میخی بلوری سیندرلایی یا پاشنه بلند صورتی
و سیاه بند بندی یا بدون بندهای پاشنه لژ دار سرگرد که انگار کن کفش هیلاری کلینتون
باشد در زمان دانشجویی، خدا خدا می کردم که کفش ها اندازه اش
نباشد و او غر می زد که چرا حتی یک کفش آن طوری که او دوست دارد نیست. تا اینکه
آخرش دیدم موقع بیرون آمدن از کفش فروشی چشم هایش را میخ کرده اند به قسمت کفش های
پسرانه، دستش را کشیدم که بیا برویم هنوز چند کفش فروشی دیگر هست، اما میخ شده با
انگشت یک کفش را نشانم داد و با همان ترفند لوس لوسی که همیشه خرمان می کند گفت:
مامان پلیز، این!
کفش کتانی ساق دار از
آن مدل های قدیمی که پی پی جوراب بلند می پوشید!
باید حدس می زدم دخترکی که عاشق شلوارهای پر از
جیب باشد آخرش کفش کتانی دلش را می برد.
پریدم تو قالش را
بکنم، بیزقولک گفت: سیاهش را می خواهد و سیاهش نبود.
فقط همین را فهمیدیم
که این کفش ها معروف هستند به آل استار و دیگر کارمان در آمد. جلو جلو می دوید و
می رفت توی کفش فروشی ها و می گفت: آقا آل استار سیاه ساق دار دارید.
و نداشتند خوب و
دوباره می رفتیم و باز می آمدیم و دوباره از همه کفش فروشی ها می پرسیدیم و باز هم نداشتند
تا آخرش رضایت داد رنگ دیگری بخرد اما
همان آل استار ساق دار بند بندی باشد و باز دوباره برگشتیم سر خیابان از همان کفش
فروشی اول آل استار آبی خریدیم .
از ظهر تا به حال کفش
ها را از پایش بیرون نیاورده. راه می رود و ذوق می کند و فرت فرت از کفش هایش عکس
می اندازد و من نگاهش می کنم و کیف می کنم.
۱۹ نظر:
به به چقدر خوب که خوشحال شده
اما یک نکته کلی: این آل استار ها اصل نیستند مارک اصلی آل استار اون طرفه پشت کفش هم حتما مارک آل استار خورده
http://data.whicdn.com/images/53640872/MebcsAQWnI5t_zD0AA_large.
http://data.whicdn.com/images/53648632/tumblr_miuoi8Mx8J1rj54kko1_500_large.jpg
http://data.whicdn.com/images/53713790/8510779294_b6ceceacdc_c_large.jpg
http://data.whicdn.com/images/53736855/a61c81b1d7f16f120e460189e5c3adc2_large.jpg
http://data.whicdn.com/images/53659998/4_large.jpg
که البته مهم نیست مهم اینه که خوشحاله و کفش خیلی قشنگیه و مبارکش باشه :)
چه کار داری به اصل وفرع؟ تمام دنیا می ارزه به ذوق کردن اون.
شادی
مبارکش باشه
یادش بخیر. کفشای نو ورنی دوست داشتم و تا صبح عید بالای سرم میگذاشتم موقع خواب. عطر ورنی هنوز در مشامم هست.
چه خاطراتی میشه این کفش و لباسها
اي بابا، هر کي رو ميشناسم سرما خورده. مواظب خودت باش!
مبارك باشن خيلى خوشگلن، كاش قيمتشون رو هم مينوشتين، چند خريدين؟
من بچه ندارم
ولی می فهممت که چه لذتی داره خوشی و شنگولی بچه ات رو میبینی....
همیشه شاد باشید
عالی نوشته شده بود...
ای کاش همون رنگی که خودش دوست داشت گیرش میومد
خارخاسک خانوم. سالها پیش پدرم به مناسبتی پیراهنی برایم خریده بود و با محبت به من تقدیم کرد و منتظر ذوق من ماند و من بیشعور تر از انی بودم که بفهمم اگر خوشم هم نیامده که نیامده بود هم حد اقل تظاهر به شادمانی کنم. و مرحوم پدرم با لبخندی تلخ گفت دفعه بعد پولش را میدهم تا خودت بخری و من وقتی متوجه نفهمیم شدم که دیگر دیر شده بود و ماله کشیهایم به درد عمه ام هم نمیخورد.
روزگار رسم عجیبی است. سالها گذشت پدرم مرد. من مهاجر شدم اما از همه اینها بدتر اینکه ان تیپ پیراهن با ان رنگ چند سالی است که به طرز عجیبی مد است و من هر بار که به شاپینگ سنتری میروم باید ان پیراهن را ببینم و پدرم را به یاد بیاورم و جای دنجی را پیدا کنم تا چشمان ترم را بخشکانم.
نگذارید این تجربه تلخ در اینده چشمان دخترکانتان را تر کند. بد دردی است لامروت.
منم با این سن هیچ کفشی رو به اندازه ی آل استار ترجیح نمی دم.
اونم با رنگای آبی صورتی توسی سرمه ای مشکی و ... :-)
هم راحته و هم خوشگل و کارامد!!!
خیییییلی عالی بود...
کاش همون رنگی که دوست داشت گیرش میومد...
اخی
چقد خوبه که یه دختر داشته باشیو براش کفش نو بخریو خوشهالیشو ببینی
مث منه بیزقولک عاشق آل استارم بعد همسرم چنااان حرصیییی میخوره وقتی میپوشممممم :)))
پست قشنگی بود خارخاسک خانم ولی از اون قشنگ تر اولین کامنت پست بود. نمونه ی یک حرکت زد حال :D، خواندم یاد خودم افتادم
چند روز پیش با کلی ذوق و شوق یک کفش قهوه ای شیک گرفتم. دیروز برادرم از در که میخواست بیاد تو اینا را دیده بود. یک کلمه فقط اومد تو خونه پرسید لوله کش امده!! گفتم نه برا چی، گفت اخه یک جفت کفش شبیه کفشای لوله کشا دم دره. و کاشف به عمل امد که منظورشون کفشای بنده بوده.
حالا فکر کنم اولین کامنت هم یک همچین حسی را به شما القا کرده باشه.
تصدیق می کنم حس چندان جالبی نداشتم
خیلی از خواندن وبلاگت لذت میبرم واقعا عالی مینویسی
بازم امشب داشتم از وبلاگتون
گذر میکردم.
نسیم خواهش کوچولوتون هواییم کرد، بازم این متن و خوندم و به اندازه دفعه اول برام شیرین بود.
عجب سلاحی داره...."مامان پلیز،این!"
چقدر لذت بخشه این عبارت برام...
خیلی هم به این حرفش میخندم.....فوقالعادست.... .
و نا گفته نموه که قلم شما هم بسیار لطیفه.
من بچه که بودم عاشق کفش تق تقی بودم. بابام هم ایده زد و کف پامو با وجب اندازه زد و برای تولدم یه جفت کفش قرمز تق تقی خرید. اولین و آخرین کفش تق تقی عمرم بود. بعدها فقط کتونی پوشیدم. حتی برای عروسی هم صندل سفید پام کردم!
اين كفشها اينقدر خوشگل هست كه منم با اين سنم هوس كردم بهتر كه رنگي خريد وقت برا مشكي زياد هست
خارخاسک جان
ممنونم ازت بابت نوشته های قشنگت
انقدر تو نوشته هات غرق شدم که می ترسم یه وقت واقعی نباشن
الانم که تاریخ گوشه عکسا رو دیدم یه غمی به دلم افتاد.نمی دونم چرا..
ارسال یک نظر