بیزقولک: مامان خیلی مسخره ایی؟
من: اوا چرا؟ این چه طرز صحبت کردنه!؟
بیزقول: یه کاری کردی بابا فهمید دیگه!
من: چی رو؟
بیزقول: این که من علومم رو گند زدم!
من: من حرفی به بابا نزدم!
بیزقول: فکری می کنی حرف نزدی اونقدر چشم و ابرو اومدی که بابا دفتر علومم رو برداشت و دید، بعدش هم فهمید.
من: خوب حالا گیرم که من چشم و ابرو اومدم بابا فهمید چی شده حالا؟
بیزقول: هیچی دیگه بابا شرمنده شد!
من: جداً! لابد دوست نداشتی شرمندگی بابا رو ببینی؟
بیزقول: نخیرم، وقتی شرمنده می شه خیلی زشت می شه!
من: اوا چرا؟ این چه طرز صحبت کردنه!؟
بیزقول: یه کاری کردی بابا فهمید دیگه!
من: چی رو؟
بیزقول: این که من علومم رو گند زدم!
من: من حرفی به بابا نزدم!
بیزقول: فکری می کنی حرف نزدی اونقدر چشم و ابرو اومدی که بابا دفتر علومم رو برداشت و دید، بعدش هم فهمید.
من: خوب حالا گیرم که من چشم و ابرو اومدم بابا فهمید چی شده حالا؟
بیزقول: هیچی دیگه بابا شرمنده شد!
من: جداً! لابد دوست نداشتی شرمندگی بابا رو ببینی؟
بیزقول: نخیرم، وقتی شرمنده می شه خیلی زشت می شه!
۲ نظر:
جـــــــــــــــون !!! شیر میکنیم تو فیسبــــــــــــــوک !!!
نابغه س، گفته بودم که :-)
یادم رفته کدومشون بزرگتره، بیزبیز یا بیز قول؟
ارسال یک نظر