۱۸ بهمن ۱۳۸۸
نمی شود چیزی نوشت و پست کرد مگر آنکه آن دل نوشته در عنوان باشد . عنوان درشتی می نویسم که بشارت خورشید را می دهد .می بینم که روزهای دیگری از راه می رسند . روزهایی که بهتر از امروزند . سایه های تیره که آسمان شهر را سراسر گرفته بود .اندکی کنار رفته اند و روشنایی کم رنگی تابیدن گرفته است . گویا سپاه خورشید از راه می رسد .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
نوروزی دیگر
پول خوشبختی نمی می آورد
غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...
-
غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...
-
.دخترها نشسته اند تخته نرد بازی می کنند. تخته نرد را من یادشان دادم.پارسال تابستان بود که گفتم: بچه ها بیایید این تابستان تخته نرد یادتان بد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر