بيزقولك را برده ام برايش كفش مدرسه بخرم. يك دمپايي لا انگشتي لژ دار قرمز و سپيد ديده است مي گويد همين را مي خواهم. من مخالفت مي كنم، او اما پايش را كرده توي لنگه دمپايي و در نمي آورد.
مي گويد: براي من همين را بخر؟ چرا نمي خواهي كفشي كه دوست دارم بپوشم ؟
برايش دليل مي آورم كه اين كفش كمرت را درد مي آورد، به درد مدرسه ات نمي خورد، مدرسه ايراد مي گيرد و هزار و يك چيز ديگر.
مي گويد: چرا خودت بايد كفش پاشنه بلند بپوشي و من نپوشم من كه به اندازه تو قد بلند نيستم .
فكر مي كنم بچه ام مي خواهد هم قد و قواره من شود، قند توي دلم آب مي شود.
مي پرسم : بيزقول جان فكر مي كني خانمها براي اين كفش پاشنه بلند مي پوشند كه قدشان بلند شود؟
مي گويد: نه فكر مي كنم براي اين كفش پاشنه بلند مي پوشند كه قدشان اندازه مردها شود كه موقع بوسيدن همديگر زياد مجبور نباشند روي انگشت پايشان بلند شوند.
چشمهايم به قاعده يك ديش ماهواره گرد مي شود، می دانم بابا رسما ً گند زده ام با اين تربيت كردنم .
دمپایی را به زور از پايش در مي آورم و يك كفش كتاني سپيد وصورتي برايش مي خرم. با كلي چانه زدن و مرگ من جان من قرار مي شود تا پانزده سالگي دندان روی جگر بگذارد تا وقتش برسد. بعد برايش يكي از همين دمپایی ها بخرم .
كوتاه نمي آمد پدر سوخته مي خواست همين امسال يكي داشته باشد .
مي گويد: براي من همين را بخر؟ چرا نمي خواهي كفشي كه دوست دارم بپوشم ؟
برايش دليل مي آورم كه اين كفش كمرت را درد مي آورد، به درد مدرسه ات نمي خورد، مدرسه ايراد مي گيرد و هزار و يك چيز ديگر.
مي گويد: چرا خودت بايد كفش پاشنه بلند بپوشي و من نپوشم من كه به اندازه تو قد بلند نيستم .
فكر مي كنم بچه ام مي خواهد هم قد و قواره من شود، قند توي دلم آب مي شود.
مي پرسم : بيزقول جان فكر مي كني خانمها براي اين كفش پاشنه بلند مي پوشند كه قدشان بلند شود؟
مي گويد: نه فكر مي كنم براي اين كفش پاشنه بلند مي پوشند كه قدشان اندازه مردها شود كه موقع بوسيدن همديگر زياد مجبور نباشند روي انگشت پايشان بلند شوند.
چشمهايم به قاعده يك ديش ماهواره گرد مي شود، می دانم بابا رسما ً گند زده ام با اين تربيت كردنم .
دمپایی را به زور از پايش در مي آورم و يك كفش كتاني سپيد وصورتي برايش مي خرم. با كلي چانه زدن و مرگ من جان من قرار مي شود تا پانزده سالگي دندان روی جگر بگذارد تا وقتش برسد. بعد برايش يكي از همين دمپایی ها بخرم .
كوتاه نمي آمد پدر سوخته مي خواست همين امسال يكي داشته باشد .
۹ نظر:
شک نکن میخواد یه نفر قد بلندُ بوس کنه. برو حالشو ببر
دستتون درد نکنه واقعن!
باید معلم شین اصن
خیلی از نوشته هاتون رو خونده ام. اما این اولین باری است که کامنت می گذارم. اولین بار در مورد چگونه به گربه آموزش دهیم سر توالت بشیند مطلب بسیار آموزنده و مفیدی نوشته بودید که خیلی به دردم خورد! از این مطالب آموزشی باز هم بنویسید!
آدمو به فکر میاندازین و این خیلی خیلی کار بزرگیه...!
واسه این که بچه ها خیلی دلخور نشوند(البته من با لوس کردن بچه مخالفم اما بعضی نه گفتن ها بعدا دردسر ساز میشه) می شد کفش رو مثلا اندازه ی پای بیزقول بخرید که هم سن و سال او که شد ، بتواند بپوشد ! حالا کاری ندارم مد شود و نشود و غیره اما اینطوری احساس می کنه " تا پانزده سالگی صبر کن " فقط یه حرف نبوده و قرار بهش عمل بشه.
چه بچه ای تربیت کنم من با این آینده نگری ام !
من دیوونه ی این بیزقولکتم.این دوتا وروجکات خیلی با حالن.خدا حفظشون کنه...
این بچه بی نظیره... :)
نه جان من گند نزدی !
خدا بیامرزه اون دوره ای که نه نه باباها بچه تربیت میکردن !
این روزها بچه هر طرف بچرخه یه چیزی یاد گرفته تا منو شما بیاییم بجنبیم کار از کار گذشته!
من که تا همین هفته ی گذشته ماهواره نداشتم !به خدا راست میگم
سی دی می دی هم توی کارم نیست !
بعد سه سسسسسسسسسسسسسسال رفتم یک مهمونی !چشم وگوش بچم باز شده اساسی !!!
رفتم توی اتاقی که بچم بازی میکرد بهش سر بزنم میبینم عمهه اومده پوشک بچشوباز کرده دودولشم انداخته بیرون واسه هوا خوی !زدم توی سرم میگم بچتو بپوشون بچه ی من تا حالا از این چیزا ندیده !
با کمال خونسردی میگه :اه میبینم اومده میگه عمه چرا نی نی انگشتشو گذاشته اینجاش .
محکم این بیزقولکو ببوسش
حالا مگه اشکال داره از بوسیدن گفته
خوشم اومد
بوس یهش
ارسال یک نظر