چه می دانم والا!؟
خودم احساس می کنم یک تکه ی کوچک از پشت دندان جلویی پایینی ام، افتاده! حتی سیاهی خالی شدنش را هم در آینه می بینم!
اما دکتر دندان پزشک با آینه نگاهی سرسری می اندازد و می گوید: خودت فکر می کنی افتاده! حتماً یک تکه جرم از پشت دندانت جدا شده افتاده، تو فکر می کنی یک تکه دندان است.
می گویم: آقای دکتر اما من زبری و تیزی اش را احساس می کنم! کاملاً معلوم است که با دندان کناری اش فرق می کند.
می گوید: هه هه نه خیال می کنی!
می گویم: آقای دکتر من پول دارم ها! کم و کسری اش را حتی می توانم قرض بگیرم! خلاصه مشکل مالی نیست برای پر کردنش! اگر مشکلی دارد دل دل نکنید به من بگویید. تحمل شنیدنش را دارم.
ریسه می رود و می گوید: نه بابا مطمئن باش، وضعش عالی عالی است.
من زیر بار نمی روم اما، می گویم: آخه آقای دکتر تیزی و زبری اش آزارم می دهد. یعنی باورتان نمی شود من سال تا سال برای بیرون آوردن خوردنی های لای دندان مانده ام محال بود از زبانم استفاده کنم، اما از وقتی این دندان این طوری شده من حتی موقع حرف زدن هم زبانم را می چسبانم به تیزی و زبری این دندان و عذاب می کشم. نمی شود حالا یک تکه جرم از دندان های دیگرم بکنید بگذارید روی جای خالی جرم کنده شده از این دندان و من را راحت کنید؟
دکتر می خندد و می گوید: الان که داشتی با من حرف می زدی هم زبانت را چسبانده بودی به تیزی دندانت!
من دهانم راباز می کنم و می گویم: وله بفلمایید! ایلاهاش!
خودم احساس می کنم یک تکه ی کوچک از پشت دندان جلویی پایینی ام، افتاده! حتی سیاهی خالی شدنش را هم در آینه می بینم!
اما دکتر دندان پزشک با آینه نگاهی سرسری می اندازد و می گوید: خودت فکر می کنی افتاده! حتماً یک تکه جرم از پشت دندانت جدا شده افتاده، تو فکر می کنی یک تکه دندان است.
می گویم: آقای دکتر اما من زبری و تیزی اش را احساس می کنم! کاملاً معلوم است که با دندان کناری اش فرق می کند.
می گوید: هه هه نه خیال می کنی!
می گویم: آقای دکتر من پول دارم ها! کم و کسری اش را حتی می توانم قرض بگیرم! خلاصه مشکل مالی نیست برای پر کردنش! اگر مشکلی دارد دل دل نکنید به من بگویید. تحمل شنیدنش را دارم.
ریسه می رود و می گوید: نه بابا مطمئن باش، وضعش عالی عالی است.
من زیر بار نمی روم اما، می گویم: آخه آقای دکتر تیزی و زبری اش آزارم می دهد. یعنی باورتان نمی شود من سال تا سال برای بیرون آوردن خوردنی های لای دندان مانده ام محال بود از زبانم استفاده کنم، اما از وقتی این دندان این طوری شده من حتی موقع حرف زدن هم زبانم را می چسبانم به تیزی و زبری این دندان و عذاب می کشم. نمی شود حالا یک تکه جرم از دندان های دیگرم بکنید بگذارید روی جای خالی جرم کنده شده از این دندان و من را راحت کنید؟
دکتر می خندد و می گوید: الان که داشتی با من حرف می زدی هم زبانت را چسبانده بودی به تیزی دندانت!
من دهانم راباز می کنم و می گویم: وله بفلمایید! ایلاهاش!