۱۳ مرداد ۱۳۹۰

پروسه حمام رفتن

بيز بيزرا به زور توي حمام مي چپانم  نيم ساعت بعد صدايم مي زند هنوز توي لباسهايش هست از لاي دري كه به زور گرفته ام تا باز نكند التماس كنان مي گويد :  مامان مي شه فردا برم حموم ؟
در را مي بندم و مي گويم : خودت را مي شويي و مي آيي بيرون !
نيم ساعت  بعدترش باز هم صدايم مي زند هنوز لباسهايش را در نياورده مچ دستم را مي گيرد و التماس كنان مي گويد : مامان به خدا قول مي دم فردا بعد از كلاس كاراته برم .
دستم را از دستش در مي آورم و در را به زور مي بندم و مي گويم : بعد از حمام با هم صحبت مي كنيم .
چند دقيقه  بعدترترش با عصبانيت فرياد مي زند : من با اين صابون تنم را نمي شورم ؛ شامپو بدن مي خوام از اونهايي كه دون دون توش داره برام بياور.
چند دقيقه بعد ترتر ترش فرياد مي زند : مامان خانوم يادت باشه اين بار آخري است كه به زور شما مي رم حمام .
خوب ديگرعادت كرده ام حمام رفتن اعضاي خانه پروسه است وقتي آقاي خانه  مي روند  حمام  چند دقيقه بعد فرياد مي زنند : خار خاري  صابون !
چند  دقيقه بعد ترش دوباره فرياد مي زنند : خارخاري ريش تراش مرا با فرچه بياور!
چند دقيقه بعد تر ترش فرياد مي زنند : خارخاري جان اين بار آخر است بي زحمت حوله .
بيزقولك را كه اجازه مي دهم برود آب بازي كند چند دقيقه بعد فرياد مي زند : مامان خارخاري اون ظرف قرمزه رو بيار ! 
چند دقيقه بعدترش فرياد مي زند : مامان خارخاري اون باربي مو طلايي ام رو هم بيار .
چند دقيقه بعدترش فرياد مي زند : مامان خارخاري  قاشق چوبي بزرگه رو بيار !
چند دقيقه بعدترترش فرياد مي زند : مامان جون اين بار آخر است اون پارچه گل گلي كه مي اندازم روي عروسكهام رو هم بيار ...

۱۰ نظر:

بابک گفت...

از این "مصائب" ننه بودن
مثل اینکه یه جورائی لذت می برید؟

محسن گفت...

خدا بهتان صبر بدهد بانو! ولشان کنید خوب هرکار خواستند بکنند. چرا خودتان را اذیت می کنید?

ریحانه ( نویسنده تنبل) گفت...

خدا صبرت بده...خب ندده بهشون..یا اینکه هر وقت رفتن حموم تو هم از خونه به هوای خرید بزن بیرون

ندارم گفت...

میشه برای اعضای خانواده کلاس توجیهی راجع به" فلسفه حمام رفتن و مقدمات و لوازم آن"بذارید (:

pari گفت...

افرین به مادر

ناشناس گفت...

خیلی اوضاعت خرابه ها

سارا گفت...

مرسی خیلی خندیدم

بخشی گفت...

اونا که می رن حموم تو از در خونه بزن بیرون. البته حواست باشه یکیشون حتما خونه باشه توصیه خیلی دوستانه آقای خونه رو بزار بچه هارو بفرست حموم خودت فلنگ رو ببند. بچه ها با باباهاشون این بازی ها رو در نمی آرن

الف.رها گفت...

خوب شما هم همین پروسه رو وقتی خودتون میرید حمام سرشون پیاده کنید

مریم گفت...

چه خرده فرمایشایی که ندارند !

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...