۲۱ مرداد ۱۳۹۰

مصايبي كه ايران به سر ما مي آورد

 ايران جفت مي خواهد  اين خودش دو مرحله دارد  :
الف ) ما نمي توانيم برايش جفت مناسب پيدا كنيم كه اين باعث مي شود ايران يك هفته اعتراض كند و جيغ و داد راه بياندازد و حق طبيعي اش را از ما مطالبه كند  و بعد خاموش مي شود و يكي دو ماه بعد همين آش و همين كاسه است .
 ب) ما مي توانيم برايش جفت پيدا كنيم كه اين خودش دو مرحله دارد :
ب- اول :  جفتش مناسب و اصيل و به درد بخور نيست بنابر اين شصت و سه روز ديگر برايمان سه يا چهار توله غير اصيل و معمولي به دنيا مي آورد كه حتي نمي توانند گليم خودشان را از آب بيرون بكشند بنابراين ما را بيشتر توي خرج مي اندازند و ما از پسشان بر نمي آييم و مجبور مي شويم بكنيمشان توي گوني و...
ب - دوم :  جفتش مناسب و اصيل مي شود بنابراين شصت و سه روز ديگر ايران برايمان سه يا چهار توله اصيل به دنيا مي آورد كه هر كدام يك مشتري دست به نقد دارند كه مي توانند به قيمت مناسب آنها را خريداري كنند بنابراين ما مي فروشيمشان و ايران مي تواند از قِبَل  مخارج فروش آنها زندگي بهتري داشته باشد .

ته نوشت : راستي اين حمايت بي چون و چراي ما از حكومت ديكتاتور سوريه براي چيست ؟ اينها دارند هم خودشان را به هلاكت مي كشانند و هم  ما را ؛  حكمش اين است كه ما فورا ً جفتمان را عوض كنيم و به جايش جفتي بگيريم كه  بجاي وبال گردن ما شدن  بتواند در ابن  وانفساي  فلاكت اقتصادي هم  گليم خودش را  از آب بيرون بكشد هم قايق به گل نشسته ي ما را . 

۱۴ نظر:

مهسا گفت...

چون ما خودمان ابداً مشکلی نداریم باید هم از اغیار حمایت بکنیم.و جفت مناسب و اصیل برای ما نهایتا بورکینافاسو و سومالی است

ناشناس گفت...

ما پامونو می کنیم تو گلیم اونا. اونا اصلا ما رو دوست ندارن. نه ما رو نه دین ما را. اونا اصلا مت رو دوست ندارن و به مسلمونی هم قبولمون ندارن. تا وقتی پول می دیم بهشون ما رو تحمل می کنن. کاش کمی عقل بر ما حکومت می کرد

نبات داغ گفت...

خاری خیلی بد شدی یعنی من الان چی رو رمز گشایی کنم هان؟ الهی دوباره هک شی

محسن گفت...

ای بابا. بانوی عزیز کجای کار حاکمان ما با عقل و منطق جور بوده که شما چنین توقعی دارید? در ثانی از قدیم گفته اند آب میگرده و جوی را پیدا میکنه. آب جمهوری اسلامی به جوی امثال اسد نریزه کجا بریزه!

ترمه گفت...

ایران خانوم پرشین هستن؟؟؟ من یه گربه نر معمولی دارم که زن میخواد آیا وکیلم؟؟؟

فضول گفت...

سلام.
من یک پرشین اصیل دارم. اگر خواستید با من تماس بگیرید تا براتون عکسهاش رو بفرستم و اگر خواستید قرار بذاریم.
ایمیل من این است:
a.aledavood@gmail.com

فضول گفت...

سلام دوباره.
من در فرستادن پیامم کمی عجله کردم و با دقت ته نوشت پست شما رو نخونده بودم. ببخشید.

خارخاسک هفت دنده گفت...

فضول عزيز همچين اشتباه هم نكردي اين نوشته و آن ته نوشت منافاتي با هم ندارند . من مي توانم پرشين داشته باشم كه البته خيلي هم پرشين نيست يعني ميكس است و من ديگر برايش جفت پيدا كرده ام فوقش شما عكس گربه ات را برايم بفرست تا در نظرش داشته باشم براي نوبه بعد .

خارخاسک هفت دنده گفت...

ترمه جان ! من كه ديگر براي ايرانمان جفت پيدا كرده ام . اما از آنجا كه مي گويي گريه ات معمولي است و از آنجا كه من زياد ميانه اي با گربه معمولي ندارم اگه بعدها براي نوبت هاي ديگر خواستم ايران را شوهرش بدهم تو را در نظر مي گيرم منتهي بايد جور بچه هايش را خودت بكشي .

امیر گفت...

حرف جالبی زدید، منتها یک اشتباه کوچکی داشتید، ایرانِ ما، وضعیتش مثل ایران شما نیست،
ایران شما مورد اکازیونیست!
ایران ما مثل گربه های خیابونیست!

به خاطر همینِ که ایران ما نمی تونه یه جفت درست حسابی واسه خودش دست و پا کنه. ایران شما اگر همش ناز میشه، ایران ما برای بقا باید همش ناز بکشه ...

ممنون

پ.ن: راستی زمانی که به گودر پیوستم، اولین آدرسی که فالو کردم وبلاگ خوب شما بود. زود زود تر بنویسید.

قاصدک گفت...

هر وقت صحبت ایران می شود نمی توانم کامنت نگذارم.
اینکه ایران شما گربه است و جفت نکره اش (اسد: شیر) دیکتاتور بی پرو پاچه ایست که دارد با مخ به سمت نابودی می تازد نشانگر این است که این دو نمی توانند جفت های خوبی باشند کما اینکه جفت شدن های قبلی آنها هم منفعتی برای ما نداشته و فقط آن دیکتاتور عرب کیفش را کرده و ما باید دردش را تحمل می کردیم! بگذریم که حاکمان ما هم با انتخابی کرده اند دارند سرنوشت منتخب شان را فریاد می زنند ولی به نظر من بیا و ایرانت را عقیم کن و عطای کیف کردن جفتگیری را به لقای گربه های بوگندوی همسایه ببخش و قید همه را یکجا بزن.

خارخاسک هفت دنده گفت...

به به عجب قاصدك بدگوشت خودم دوباره پيدايش شد . مي شود من يك كلمه حرف بزنم تو روي حرف من حرف نزني آخر ؟ وقت ديكتاتور و ديكتاتور بازي كه مي شود رادارهايت خوب واكنش نشان مي دهند نكند خودت هم يك ديكتاتور كوچكي باشي و خبر نداشته باشيم .

قاصدک گفت...

از آخرین باری که شما با ماهیتابه و من با دست خالی وسط همین وبلاگ دوئل کردیم مدتها می گذرد و توی این مدت سعی کردم مثل انبوه خوانندگان خاموشی که داری بیایم ، بخوانم ، بروم. بگذریم که مطلب دندون گیری هم توی این مدت ننوشتی!
ولی در هر صورت با وجودی که خانم ها همیشه سنشون کمتره ولی ما کوچیکیم.حالا دیکتاتور یا دموکراتش را باید عیالات قربونش برم(!) تایید بفرمایند(زن ذلیلی رو حال میکنی؟ اووووق )
در مورد مزه گوشتمان هم بهتر است تجدید نظر بفرمایید. شاید با یکی دوتا پیاز و کمی ادویه نتیجه بهتری بشود گرفت.
ولی از همه این حرفها گذشته قبلن هم گفتم. به این سوژه ایرانت حسودیم میشه. سوژه نابیه. حیف شد زودتر به فکر خودم نرسید وگرنه تا حالا کلی بلا سرش آورده بودم. به همین دلیل وقتی راجع بهش می نویسی نمیتونم کامنت نذارم.
به پای هم پیر شین!!!

ناشناس گفت...

من هم مثل قاصدک به این گربه عساسیت دارم. هر وقت شال گردن فلسطینی را بگردن بعضی از موجودات می بینم، احساس میکنم گربه ام را دزدیده اند، دیگه مال من نیست. فکر میکنم از بعضی جهات مغول ها بهتر بودند: چون همه می دانستند که غریبه اند. اینها از ما نیستند و تا ما دشمن مان را نشناسیم، زین ده ویران دهمت صد هزار.
کمی به شما رشک میورزم که هنوز احساس مالکیت می کنید

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...