۲۴ آذر ۱۳۹۱

خلخال ها را مواظب باشید

امروز رفتم گاوداری بدون گاومان سری به مناخیم بزنم.
مناخیم متوسط بود به نظرمی آمد از همیشه منزوی تراست.
وقنی رسیدم گوشه همیشگی اش زیر پنجره دو زانو نشسته بود.
خندیدم، گفتم: مناخیم نماز می خوانی ؟
مناخیم چشمهای درشت و سیاهش را به شال قرمز مورد علاقه اش که روی سر من پیچیده شده بود دوخت و ماععععععع بلندی کشید و به نشخار ادامه داد. نزدیکش رفتم و روی زمین کنار یکی از تاپاله های بزرگش صندلی تاشوی کوچک برزنتی ام را گذاشتم و نشستم.
گفتم: تا من دستی به سرو گوشت می کشم و تو هم تا دسته  شال  دوست داشتنی ات  را  ته حلقت فرو می کنی دو کلام درد و دلم را گوش کن!
گفتم: مناخیم جان می دانی که اینجا یعنی این گاو داری غصبی است، البته صاحبش زن خوبی است یک یهودی معتقد است که برای حیوانات ارزش خاصی قائل است. او حتی برای مگسی که مادر شوهر با مگس کش روی میز غذا خوری له می کند،‌ اشک می ریزد. بعد مثل خل و چل ها برش می دارد، کف دستش می گذارد، نوازشش می کند و می بردش تا در باغچه حیاط دفنش کند.
 بنابراین نماز خواندن تو اینجا بدون شبه است اما عبادت من کنار تو پر حرف و حدیث!
گفتم : تو یادت نمی آید، طبیعی هم هست چون  آن وقت ها هنوز تو را نخریده بودیم و به این سرزمین نیامده بودی،‌ روزی  که برادرهای آقای خانه  و آقای خانه با هم ،‌ آن  8نفر مرد شرور تصمیمم گرفتند همسر انگلیسی - یهودی برادر سوم را تلکه کنند را من خوب به یاد دارم.
همسر انگلیسی یهودی برادر سوم آقای خانه تازه به ایران آمده بود. و همه با چشمهای ورقلمبیده دنبال خلخالش می گشتند. استدلالشان این بود همین که این زن خلخال به پا ندارد خودش نشانه خوبی است.
چون خلخال کندن از پای زن یهودی را امام شیعیان دردناک توصیف کرده  و شیعیان ناچار هستند  که مواظب خلخال ها باشند.
 اما در سایر امور شیعیان دست و بالشان باز است که یهودی و غیر یهودی، مسلمان و غیر مسلمان، هر که  را که سر راهشان است تا سدی در مقابل گسترش حکومت دین خدا باشد از  از دم تیغ بگذرانند و بلکه بر ایشان واجب است حلال  و حرام خدا را بی خیال شوند و بروند دنبال گسترش حکومت دین خدا.
و اگر کسی در این راه از ایشان بپرسد:  بی خیال شدن حلال و حرام خدا خودش سدی است در مقابل گسترش دین خدا یعنی اسلام آن ها ناچار هستند از دم تیغ بگذرانندش.
و این دم تیغ فقط اسمش دم تیغ است این می تواند از تجاوز و قطعه قطعه کردن و دزدیدن و شکنجه و زدن پیرزن پای قبر فرزند و نظایر آن باشد تا بلکه هم شاید چیزهایی که ما نمی دانیم و هنوز در موردش نا آگاه هستیم.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

گمانم غصبی منظورتان بوده است.

بهاره گفت...

تولدت مبارک عزیزم...

زهره گفت...

فقط یک خارخاسک هفت دنده می تواند در یک پست با یک گاو حرف بزند و همه ی حرف هایش را به گوش همه ی مردم سرزمینش برساند... باشد که رستگار شود!

سلام خارخاسک عزیز
دلم کلی برایت تنگ شده بود... :)ـــ:*

ناشناس گفت...

نمیدونم چرا این ها رو مینویسی .مینویسی تا سبک بشی؟چیزی اذیتت میکهنه یا کرده که با گفتن و نوشتن بعضی حرفها سبک میشی یا هرچی زه دیگه اما میخونم و میبینم که خیلی وقتها گوز رو زدی به شقیقه بی ربط بیربط .فقط بگی ...!

اینجا وبلاگ توست هر جور دوست درای میتونی بنویسی .این قسمت هم بخش نظراته من هم هر نظری دیاشته باشم میتونم بگذارم این یعنی دموکراسی .تو که اعتراضی نداری؟!

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...