۹ مهر ۱۳۸۹

دسته چهارم

 از خودم می پرسم : موبایل خریدن برای بیزقولک یعنی آنقدر مهم است که من روزها در مورد آن بنویسم و به دقت نظرات دیگران را بخوانم تا ببینم چه باید کرد؟ به خودم جواب می دهم : موبایل خریدن برای بیزقولک مگر  مسئله بنزین است که بتوان سرشلنگ را در آورد از این شیر به آن شیر کرد جای واردات صادرات عوض شود تا مشکل حل گردد ؟ موبایل خریدن برای بیزقولک مسئله اعطای آزادی هایی است که  من و آقای خانه نمی دانیم چه وقت ؛ چه طور ؛  با چه مناسباتی به چه طریقی ؛  به چه کسی با چه ظرفیتی  بدهیمش تا از آن چه  استفاده ای بشود ؟ مسئله موبایل  برای بیزقولک یعنی  تنش در حکومت مطلقه ی ما ؛  کسی آمده . چیزی خواسته  که ما قبولش نداریم و او کوتاه نمی آید و مدام خواسته اش را به اشکال مختلف  مطرح می کند . متاسفانه بیز بیز در این میان نقش روشنفکران جامعه را کمپلت بر عهده گرفته است . یک کینه ی عمیق و دیرینه از تمام  " نه " گفتن های من و آقای خانه به دل گرفته است و قصد دارد با کمک این پارتیزان کوچک فضا را برای خودش کمی بازتر کند بطوریکه  هر وقت قرار است اوضاع آرام شود با یک جمله "چطور شد بیزی ؟ یادت رفت دلت چی می خواست ؟ من یک پیشنهاد جدید دارم !"  بیزقولک را دوباره هوایی می کند .آدمها  برای رسیدن به رویاهایشان چند دسته هستند . دسته ی اول آنهایی هستند که  اگر بگوییم :  نه  ؛  می گویند : چشم . دسته ی دوم را  باید بزنیم توی سرش و بگوییم :  نه ؛   تا او بگوید : خوب ؛ دسته سوم کسانی هستند که می گویند : ما رویایی داریم و رویا برایشان همه چیز شده است و با آن زندگی می کنند . برای این دسته مرگ بهتر از فراموشی این رویاست .
خریدن موبایل برای بیزقولک از نظر من که مادر  خانواده  هستم  یعنی به دست آوردن ابزار آزادی پیش از موعد مقرر خوشبختانه من دیکت اتور منصفی هستم  زیرا دیکتاتورهای دیگر  آزادی را بل کل و برای همه زمانها  ممنوع کرده اند اما من برایش موعد گذاشته ام . در هر صورت تصمیم گرفته ام همانطور که برخی از دوستان راهنمایی ام کردند صبور باشم و بگذارم بیزقولک برای رسیدن به رویایش پیش از موعد مقرر  تلاش کند  .دنیا را چه دیدید شاید هم بتوانم  شرایطی بوجود بیاورم تا او بتواند از طریق اینترنت نقاشی هایش را به بعضی شکاکان اینترنتی بفروشد . هرچند  ساده تر این است که من دست توی جیبم کنم و برای او یک موبایل بخرم اما راستش خیلی دوست دارم او از دسته  سومی ها  باشد .

ته نوشت : دست چهارمی هم وجود دارد . دسته چهارم روشنفکران جامعه هستند .

۳۷ نظر:

امین گفت...

عالی مینویسی
عالی

خُسن آقا گفت...

سخت نگیر بخر بره! دوران ما تمام شده و دوران جدید تلفن همراه مثل عضو بدن می ماند. درضمن هروقت خواستی بدانی کجاست به راحتی به او دسترسی داری.
خلاصه زیاد سخت نگیر بزار بچه های ما از ما آزادتر زندگی کنند.

فالش نویس گفت...

هرچند پست قبلی که در مورد خرید موبایل برای بیزقولک بود را خواندم ولی هنوز نظراتش را نخواندم !
به نظرم باید اول طی ِ یک بحث خانوادگی کاملا منطقی ببینید اصلا موبایل می خواهد چه کار ؟ آیا واقعا بهش نیاز داره ؟ اگر در حد این است که "خب بقیه همکلاسی هایش دارند" ، بد نیست "اول" طی یک پروسه تربیتی "غیرمستقیم" در مدت زمان معین ارزش ها و ضد ارزش های مد نظرتون را به بیزقولک انتقال بدین ... و بعد موبایل هم واسش بخرین !
البته با شناختی که شما از روحیات بیزقولکتون دارین ، فکر میکنم حتی اگر تصمیمتون خلاف نظر بیزقولک باشه کاملا منطقیه ! چون به قول پدرم بچه باید یاد بگیره که بعضی اوقات به بعضی چیزها نیمشه رسید !

قاصدک گفت...

خارخاری جان.اولن: ساعت سیستمت رو تنظیم کن. دومن:سه تا پست برای این موضوع اونم از تویی که قلمت ایجاز داره یخورده بعیده. این حرفا رو زدوتر و حمع و جورتر هم میشه گفت.سومن: دسته چهارم به نظر من از بقیه بهتر تره.(این نظر رو قبل از اینکه ته نوشتت رو بذاری تایپ کردم ولی یهو دیدم ته نوشت گذاشتی و منو لو دادی)

قاصدک گفت...

شایدم من اشتباه میکنم و از اول ته نوشتت هم بود.این آلزایمر هم بد دردیه.قدر جوونیتو بدون !

پسر آریایی گفت...

به نظر من بیز بیز بیشتر شبیه فتنه گران است تا روشن فکران.

روزنامه دیواری گفت...

ای هفت دنده ی پنهان شده پشت مونالیزای وبلاگستانی !
هرکه و هرچه هستی، شخصیت پردازیت بیسته... چون من یه پسر واقعی دارم که عینهو این بیز چی چی مثلنی شما ، با همین ترفندها و بالا و پایین پریدن ها موبایل لمسی می خواد. می خواد بره گوشه ی پارک بساط پهن کنه اسباب بازی هاشو بفروشه! می خواد برای دوستاش وبلاگ درست کنه و پول بگیره !
گفتم اینا رو گفته باشم.
شاد باشی :)

Nazanin گفت...

سلام خارخاری جان
پس بلاخره گذاشتی دسته سوم بشه؟
راضیم ازت
میدونی، من همیشه دسته اول بودم و همیشه ناراحت که چرا دسته اولم!
مرسی مامان خوب

ناشناس گفت...

خارخار خانُم.سلام.اگرْ امکانش هست؛لااقلْ چند تا از نقاشی هایْ بچه را؛نشانمان بدهید.شاید مشتری شویم.البتهْ اینکار با مستعار نویسی شما چندان آسان نیست.اما دمِ این بچه گرم که چه سماجتی دارد؛اما شما نیز کوتاه نیایید؛به هر حال کسی که خفاش شب را آرام و اهلی کرده؛از پسِ دخترکِ خودش بر می آید.

هیچکده گفت...

سلام ...

حتما یه راه حلی پیدا می کنید شما ...

راستی ... میشه لطفا بدونم در این جمله ی " شاید هم بتوانم شرایطی بوجود بیاورم تا او بتواند از طریق اینترنت نقاشی هایش را به بعضی شکاکان اینترنتی بفروشد "... شکاکان اینترنتی یعنی چی ... ؟!!

روزبه دانشور گفت...

واقعا پست قشنگی بود
خیلی لذت بردم از خوندنش

فرشته گفت...

بابا باریکلا بیزقولک !
همیشه بچه های دوم از اولیا میزنن جلو !
منم از اون دسته سومیهام میمیرم اگه رویاهام بمیره !
باورت میشه منم تو حسرت اون گوشیه کوربی ام که گفتم ! اما خانواده میگه 2تا گوشی میخوای چی کار :(
مثل بیز قولک فکر زیاد میزنه به سرم اما تهش هیچی ! :D

بين التعطيلين گفت...

ديروز داشتم مطلبي رو دانلود مي كردم . خيلي كند بود سرعت دانلود . تا كامل بشه ، رفتم تو يه چت روم . كنار دستم يه خانومي بودكه تا اون زمان راههاي انحطاط رو بدون اينترنت امتحان كرده بود . ديدم داره زير زيركي نگاه كاشفانه اي ميكنه .كه عجب را باحاليه براي حراج اخلاق . يه لحظه ياد آخوندا فتادم كه يگن اين چيزا بايد محدود باشه . مطمئنم اون خانم امروز تو محل كارش حتما يه نغبي به چت روم خواهد زد و در اولين فرصت يه گندي بالا خواهد آورد . ( چون سابقه داره تو اين جور هنر نمائي ها ) .
حالا موضوع دردانه شما و موبايل هم شايد در ذهن مادرانه شما همچين نگراني رو ايجاد كرده كه حتما درسته .
تا از توانا بودن فرد در استفاده از يه ابزار كه امكان بروز فساد درش هست مطمئن نيستيد ، در اختيارش نذاريد . شما در برابر آينده اين بچه مسئوليد .

پرنده گفت...

خارخاسك جان تصميم به جايي گرفتيد. كمي هم بايد در مورد بيز بيز وقت تفكري بيشتري بگذاريد بايد كمي ذهنش را از گذشته نه‌هايتان بهبود بخشيد.
يا حق

پیچولیده در وجود خویش گفت...

باید بیشتر مواظب باشی ممکنه کینه به دل بگیره و لجبازی با شخصیتش عجین بشه!

ناشناس گفت...

بالکل درسته بانو خارخاسک، نه بل کل
ببخشید فضولی کردم

این کامنت هم نیاز به تایید . پاکش کنید.

ارادتمندم

ناشناس گفت...

منظورم این بود که نیاز به تایید نداره

ناشناس گفت...

سلام خارخاسک جان
من یه مادرم تازه با شما آشنا شدم و از خواندن نوشته هاتون لذت بردم.
منم با پیشنهاد فالش نویس موافقم اما بعد از اون اگه قانع شدین که موبایل لازم داره خودتون بهش یه کسب و کار پیشنهاد کنید اونم از کارای خونه مثلن هر بار که ظرف ها رو بشوره ۵۰۰ تومان بگیره. این طوری یاد می گیره برای رسیدن به خواسته اش صبر و تلاش داشته باشه .

خارخاسک هفت دنده گفت...

متشکرم مهندس پنگول از تذکر بجا هر چند که معتقدم حرف و لفظ عربی است و ما پارسی زبان . باید در زبان خودمان و نوشتار همانطور بنویسیم که می خوانیم . مثل عربها که زبان پارسی را همانطور که خودشان می توانند ؛ می خوانند و می نویسند .

اعترافات یک قلم گفت...

به نظر من بهترین تصمیم و گرفتی .چون بچه ها خواسته هاشون تمومی نداره اگه این دفعه کوتاه بیای شاید مجبور شی در مورد خواسته های نابجا و زودرس دیگه ای هم که در پی این درخواست میان کوتاه بیای و دیگه هیچ وقت نتونی خواسته هاشو کنترل کنی

مرزنشین گفت...

من کوچیکه بودم موبایل نداشتیم هنوز
زنگ میزدیم خونه ی همدیگه. بعد همیشه یه مسئله ای که بود این بود آدم باید چه جوری حرف بزنه.. آیا تحویلش میگیرن؟ نمیگیرن؟
مثلا تو تلفن آدم کشف میکرد که مامان فلانی مهربونه. فلانی از آدم طلب کاره. ...
ولی یکی از دوستام بود که باباش (که همون موقع که ما دبستانی بودیم هم 50 سال بیشتر داشت) به شکل غیر کلیشه ای خیلی تحویلم می گرفت. (یعنی لوس و نونور نبود) یه جوری حرف میزد و گوشی رو میداد به پسرش که انگار نه انگار ما قراره یه مشت چرت و پرت های بچه گونه بگیم. یعنی یه جوری بود که انگار آدم حساب میکرد. کلا نوع برخورد بابای این دوستم رو خیلی خوب یادمه. شاید تاثیرات خوبی هم اون موقع روم داشته !
بعدنا همین دو سه سال پیش یه بار از همین دوستم شنیدم که یه بار که تو خونشون گیر داده بوده به داداش بزرگش که ببردش فلانجا و داداش بزرگش هی میفرستادش دنبال نخود سیاه. بعد بعد رفته بپیش باباش شکایت کرده که هر چی به اون میگم میگم منو ببر نمیبره. باباش بش میگه که حتما درست ازش نمیخوای که ببردت اونجائه. این دوستت خیلی قشنگ حرف میزنه (منو میگفت) D:
موبایل داشتن بچه ها ممکنه بچه ها رو تو خودشون ایزوله کنه. یعنی بتونن با غیر از خودشون ارتباط برقرار کنن. کلا شکل گرفتن ارتباطشون تو سمس، چت، استوس ! و کلا صورت های مجازی ممکنه یه کم شعورشون رو خدشه دار کنه. یه فاصله ای بندازه تو مغزشون. نتونن احساساتشونو رو درجا با کلمه ها و اینا بیان کنن. بچه ها تو سنای پایین همه چی رو آزمون میکنن. حتی قیافه ی بقیه رو. این که مثلا الان این که عصبانیه این شکلیه ! یا الان من دارم اینجوری حرف میزنم بقیه بهم میگن عصبانی ! ...
وقتی بچه ها رشدشون تو این چیزا ناهمگون باشه، مثلا ارتباطون صوتی باشه یا تایپی باشه و اینا، خیلی چیزا رو ممکنه درست یاد نگیرن و پیوندشون با واقعیت کمرنگ بشه.
خیلی آدم بزرگا ازین مسئله رنج میبرن که همش حس میکنن احساساتشون اونجوری هست ازز آب در نمیاد. مثلا وقتی تو یه موقعیتی که فکر میکنن شادی آوره قرار میگیرن میگن آها الان باید شادی کنم! حالا چه جوری شادیمو ابراز کنم!؟ و کلی مشکلات اینجوری دارن. انگار همش یه فاصله ای توشونه که کار رو خراب میکنه!
حالا اینا رو نگفتم که بگم موبایل برای بچه اکیدن بده و نباید داشته باشه و اینا. آدم اگه بدونه که موبایل داشتن چه مشکلات احتمالی رو میتونه داشته باشه باید یه کارایی بکنه که اون مشکلات بوجود نیان. مثلا بچه رو جاهایی بذاره که با بچه های همسن و سال بیشتر بجوشه. خونه ی هم برن ئ بیان، بازی کنن، با هم باشن و اینا
این که بهش هی به بچه بگه که نه نه نباید موبال داشته باشی، برت بده، آسایشت رو بهم میزنه و اینا، ممکنه این حس رو توش ایجاد کنه که ما آدما در مورد برخی پدیده های مثلا تکنولوژیک مثل موبایل مثلا کنترلی نداریم و اونا ما رو میبلعن و اینا.
(که البته این اتفاق تو کشورایی که فقط مصرف کننده تکنولوژی اند بیشتر میفته) در حالی که بچه اگه حالیش بشه که این ماییم که رو این ابزار و ادوات اشراف داریم و میتونیم مدیریتشون کنیم و لازم نیست ازشون بترسیم و اینا چه بسا بهترم باشه. یعنی بچه احساس کنه که موبایله مال خودشه و باید طبق نظر خودش اونو به نفع خودش طبق نظر خودش (مثلا چدر و مادرش توی این نظرش بهش کمک کنن بهتره شاید) ازش استفاده کنه.

مرزنشین گفت...

بچه اگه قرار باشه از بچگی با این تصور بزرگ بشه که هیچ توانی برای مقابله با چیزها نداره و قراره که توشون غرق بشه خیلی بعیده تو اون دسته ی سوم قرار بگیره و در مقابل روزمرگی و اینا خودشو نبازه و برای رویاهاش بجنگه.
این ه یه راهه که پدر و مادر برای بچه موبایل نخرن ولی اگه با نخریدن موبایل حس کنن که قدمی در رشد بچه ورداشتن و بخوان خیال خودشونو راحت کنن اشتباه کردن. چون که باید همیشه حواسشون بهش باشه و حال و روزشو درک کنن.
(ای که بچه قرار نیست به هر جی که اراده کرد برسه هم خیلی خرف متینیه.)

Dokhtarak گفت...

بچه تو سن تربیت هستش و نقش پدر و مادر و خونواده از همه چی تو این سنین مهمتر! اینکه یاد بگیره چی براش خوبه چی بده، کم کم نیازهاش رو بشناسه، قدرت تشخیص پیدا کنه و... اگر نیازش نیست و صرفا می خواد چون بقیه دارن خب معلومه که خریدنش اشتباهه چون از کودکی چشم و هم چشمی رو یاد می گیره و در مورد نظر بعضی از دوستان اینکه تو کارهای خونه کمک کنه پول بگیره!!! این کمک کردن خوبه برای پرورش حس مسئولیت پذیری نه تقویت حس کاروکاسبی! و پرورش ذهن مادی در یه کودک هفت ساله!

طلایی گفت...

گاهی چیزای کوچیک تبدیل به هدف بزرگ میشن... بزار به کوچیکیش پی ببره.....

ناشناس گفت...

نوشته هاتون روان وزيبا هستند. من هم دو دختر تفريبا همسن دختر هاي شما دارم ولي آنها دسته پنجمي هستند. وقتي به دختر بزرگم ميگويم موبايل مي خواي؟ ميگه موبايل مي خوام چكار!

zari گفت...

نظر مادرانه شما درست تر. منم اگه جای شما بودم ترجیح میدادم بچه م دسته سوم باشه.
روشنفکر بودن برای یه بچه زوده

B-52 گفت...

زيبا نوشتي مثل هميشه، از خواندن اين پست بسيار كيفور شدم! مخصوصن از دسته بندي انسانهاي هدف دار.
گوشه جالبي هم به روشنفكران زدي!آن قسمت "مژه كوباندنت" هم خيلي نمكي بود.
اما فكر مي كنم"شلنگ" را شيلنگ بنويسي صحيح باشد.
سبز باشيد

آبی گفت...

خییییلی هنر می خواد زدن حرفایی که بلدیم یا نیستیم ، لای شخصیتایی این قد باورپذیر...
به نظرم بیزقولک اگه که از گروه سوم باشه، حتما به موبایلش می رسه:دی

ناشناس گفت...

نه حرف شما نه حرف دخترت
یه دونه از اینا براش بخر
http://www.apple.com/ipodtouch/

amirali گفت...

اقا من هنوز می گم کمندر...
از الان بخواد با اعتصاب و از این کارا از پسش بر نیاید فردا هواپیما می خواد ازتون دیگه اون موقع از الان هم پر محبت ترمیشین دیگه شما میشسن رعیت و اون پادشاه...اما دور از شوخی از حالا به فکر این موضوع باشین...

ناشناس گفت...

در همین رابطه- بچه‌ای که اردک میخواست : http://imgur.com/hjClB.jpg

ناشناس گفت...

روشنفکران چی کاری انجام میدن؟

نسیم گفت...

پیشنهاد می کنم اگر برایت امکان دارد، اجازه دهید برخی روزهای هفته دخترتان از موبایل شما استفاده کند. هم رابطه ی خوبی برقرار می شود و هم تا حدی از سماجت دست بر میدارد. البته تا زمانی که به فکرش نرسد رفتارهایش تحت کنترل شما هستند...

سید حمید هاشمی گفت...

یه کم موبایل خودت رو بده دستش بازی کنه و یاد بده بهش زنگ بزنه
با یاددادن امکانات گوشی بهش چندماهی میتونی زمان بخری و موبایل نخری!!!

کیمیاگر گفت...

اگه من بودم دیگه فوقش موبایل بدون امکاناتی مثل بلوتوث و نمایش فیلم اینا می گرفتم. نمیدونم الان خبر دارید تو مدرسه ها چه خبره و با موبایلا چیکارا که نمی کنند؟

بهار گفت...

به نظر میرسه گفتن پول نداریم و ندارم بدنیست به کمک آدم میاد نظر خودتون چیه؟

بهار گفت...

این جناب کیمیاگر هم یه چی میگه ها دور از جون مگه بچه خنگه که تفاوت موبایل با امکانات بدون امکانات رو تشخیص نده !!!

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...