۱۷ مهر ۱۳۸۹

کجکی ابروت نیش کژدم است چه کنم افسوس مال مردم است

بزک دوزک کرده ایم سوار ماشین شده ایم می رویم عروسی یکی از دوستانمان .
زن خواننده با لهجه ای شیرین می خواند : کجکی ابروت نیش کژدم است چه کنم افسوس مال مردم است زیم زیم زیم .
به آقاي خانه مي گويم : با اين طرح حمايت از خانواده ممکن است یک روز بروي بدون اجازه من زن دیگری بگيري هی تولید مثل راه بیاندازی ؟ اخم مي کند . جوابم را نمی دهد به اصطلاح از گفتگوی پایین تنه ای که منجر به تولید مثل مجدد باشد  خوشش نمی آید .مي گويم : آره جون خودت خيلي هم بدت اومد.
 مي گويد : اينها نسخه ی خودشان را پیچیده اند  عزیز من  . امروز يک نماينده رفته يک گهي خورده ؛  زنش فهميده ؛  توی سرش زده ؛  فردا مي آيد با چند نماينده ي مثل خودش مي نشيند فکرهايشان را روي هم می ریزند  چطور زن را ادبش کنند ؛  لايحه مي دهند . برچسب شرعی  هم مي چسبانند  تنگش ؛  هم زن را ادب مي کنند هم دست و بال خودشان را باز مي کنند .
من می گویم : راستی ها چطور است اينها برنامه ندارند براي اينکه پسرهاي بي زن با  دخترها بي شوهر بروند با هم مناسباتي داشته باشند تا فکرشان آزاد شود   . اما برنامه دارند براي مردهاي يک زنه که بروند يک زن ديگر هم اختيار کنند ؟
آقای خانه می گوید : اصلا این دو زن داشتن و سه زن داشتن مگر از عهده ما مردهای معمولی بر می آید . ما مردهای معمولی خیلی زور بزنیم بتوانیم  از پس یک زن بر بیاییم ؛ حرمسرا باز کردن فقط با حقوق نمایندگی و خوردن مال مردم جور در می آید .
ناگهان يک دختر  چسان فسان کرده با سانتافه اش مي پيچد جلويمان  آقای خانه ماشين را کنترل مي کند و می رویم در شانه خاکی جاده  پایش را می گذارد روی ترمز چرخی می زنیم و از خطر مي جهيم . بلافاصله  سرش را از پنجره بيرون مي کند و به دختر که  مشغول جمع و جور کردن خودش و ماشینش است  مي گويد : هي خوشگل ؛  وقت کردي يه نگاه به پشت سرت بنداز اين همه کشته مرده داری ؛  خودت بیخبری ؟ بعد  سرش را می آورد تو و در حالی که نیشش تا بناگوشش باز شده می گوید : دیدیش ؟ عجب تیکه ای بود  لامصب ؛ چه سرعتی می رفت .
سنگینی نگاه مرا که روی صورتش احساس می کند  ( نگاهم خیلی مهربان و ملوس است ) .
می گوید : بفرما ما مردهای معمولی  خیلی زور بزنیم با اجازه زنمون بتونیم یه متلکی   بیاندازیم و  ادامه می دهد اما لاکردار نماینده ها عجب حالی می کنن .
من   بک دستمال کاغذی بر می دارم  می دهم دستش می گویم : بیا مرد معمولی آب دهنت را پاک کن همینطور پیش بره تا لایحه رو تصویبش کنن از آب دهن شما مردهای معمولی و نماینده های مردمی سیل می برتمون .

۳۰ نظر:

بين التعطيلين گفت...

خدا رو شكر آقاي خونه يه بخاري نشون داد . افت داره آقائي كه خانومي به اين كمالات داره ، حيفه حرفي ازش به ميون نياد . يه حركتي ..... چيزي .....
ميزي

شاپور گفت...

بابا بهش تذكر بديد جلو بچه ها زشته!
آخه اين كارا چيه؟اي بابا:دي
.
.
.
.
حالا دختره چطور بوود؟:دي

ماجراهای من و دادگاه گفت...

سلام دوست عزیز
وبلاگت رو برای اولین بار بود که خوندم
از آشنایی باهات خوشحالم
قلمت خیلی خوبه
در مورد این نوشته باید بگم مردا همیشه از این بیانیه ها سر میدن ولی پای عمل همونطوری میشه که دیدی!!!!!!

مونا777 گفت...

سلام هفت دنده جون
من در عجبم با وجود اینهمه زیرکی چرا راه و خودت نشانش میدهی و سر صحبت و باز!
چرا از اون ور قضیه حرفت و بهش نمی گی!
 

مداد گلي گفت...

حكايت دوست من است كه بهش هلو تعارف مي كني. مي گيد دويت ندارم. و هنوز حرفش تمام نشده يكي بر ميدارد.

ناشناس گفت...

از ان بدتر نماینده های زن مجلس هستند که برای تصویب لایحه، خودشان را جر و واجر کرده اند !احتمالا قرار است سهم زیرمیزی ِنان و چیز داری نصیب شان شود .
بچه ی رز ماری

respina گفت...

سلام
همه ی مردا همینجوری هستن!

reihan گفت...

مرد ايراني است ديگر, چه مي شود كرد!

غزل گفت...

این وصله ها به آقای خونه نمی چسبه!

یازده دقیقه گفت...

ای وای ازین مردهای ایرانی. من فکر میکنم همه مثل هم اند. فقط درجه ی کمی و زیادش فرق می کنه. و البته ای وای تر ازین دختر خوشگلای گه...

زهرا گفت...

خیلی وبلاگت قشنگه.انگار زندگی منه،حرف دل منه.کاش منم که 40 ساله شدم مثل تو دل و دماغ داشته باشم.

ف@طمه گفت...

در این مواقع باید چشمان را در آوردو بس:دی

شبنم گفت...

با دادن دستمال بهش خیلی لذت بردم.
همسرتون چه اکتیو هستند با این سن و سال ماشالله. دی

علی گفت...

عالییییییییییییی!
کلی حظ بردیم!

امین گفت...

خانوما چه درداشون یادآوری شده اینجا!

ص گفت...

:))
دم آقای خانه گرم!! باز خوبه ریا نکرده P:

لیموشیرین گفت...

منتظر بودیم از عروسی هم بشنویم :دییییییییی

ناشناس گفت...

خارخاسك خانوم!؟ چرا انقدر به شوهرتون رو ميدين؟
والا به خدا . ..

انوشه گفت...

طنز ظریفتان بسا بسیارها دل از ما می برد هفت دنده خانوم.

پرنده گفت...

خارخاسكم اين دنيا تعفنش عالم را برداشته ...
اين است كه هر ازگاهي بشقاب پرنده‌اي چيزي اينجا و آنجاي آسمان سرك مي‌كشد عرشيان هم در تعفن رفتار و جنسي ما زمينيان مستاسل مانده‌اند...
خدا اگر صداقت داشته باشد سري جديد آدميانش را به صورتي مي‌افريند كه مغز در شلوارو آنچه در شلوار است يك تنه در نما، نمايان باشد بخصوص ايراني و عرف جماعت را ... من آن موقع به او احسن الصادقين خواهم گفت!!!!

بانوي ايراني 121 گفت...

شاپور دوباره شيطنتت گل كردا ازون شيطونهاي درجه يكي
ناشناس مگه شما نميدونيد كه قرار نمايندهاي مرد بيان ونماينده هاي زن رو بگيرن بخاطر همينه اين همه اون خانومهاي توي مجلس خودشونو دارن فدا ميكنند
واما يازده دقيقه تا اون جايي كه من اطلاعات از بزرگترها جمع كردم اين مردها همون مردهاي دوران طاغوت هستند و تااون جايي كه بزرگترها ميگنند بابا اون موقع از اين خبرها نبود

سمانه گفت...

سلام
تا امروز فقط اينجا رو ميخوندم.يعني يه جورايي فقط خواننده ي خاموش بودم! :دي
اما با خوندن اين پست يهو اين به ذهنم رسيد كه ما خانوما در اين موارد با آقايون حتي شوخي هم نميكنيم!چرا؟
چون ما مثل اونا نيستيم و انسانيم؟
چون واقعا به اين مسائل فكر نميكنيم و دو دستي به شوهر و زندگيمون چسبيديم؟
چون فكر ميكنيم بعدا يه زماني اگه خواستيم طلاق بگيريم بهمون ميگن تو از اول هم زن زندگي نبودي ؟
كدام آيا؟
مچكرم!
:)

خورشید گفت...

سلام . بذار بگن با حلوا حلوا گفتن که دهن شیرین نمیشه . حالا کو تا تصویب شه . شماخوب کاری کردی خلق خودتو تنگ نکردی بی خودی .

دوده گفت...

این داستانک هایی که شما می نویسین بیشترشون چسبناکن شدید اما این یکی چسب دوقلو داشت واقعا. با حال بود.مرسی

و.م گفت...

این تمایل بیش از حد آقایان برای ازدواج مجدد نشانگر خوب بودن بیش از اندازه خانم‌ها است. فقط دلم می‌خواهد بدونم اگه یک همچین اجازه‌ای رو به خانم‌ها می‌دادند اونها هم به اندازهء آقایان برای ازدواج مجدد رغبت نشون می‌دادند؟

هدی گفت...

سلام خارخاسک جان من یک خواننده خاموش بی وجدان بیدم!اخه یه سوال دارم ولی روم نمیشه بپرسم. ولی چاره ای نیست باید بپرسم!
چند روز پیش ازاین صفحه به یه وبلاگی رفتم که فکر کنم اسمش "هیچ و دیگر هیچ" بود.ولی حالا هر چی میگردم پیداش نمیکنم میشه ادرسشو بهم بدی؟
(شده قضیه اون یاروکه زنگ میزنه یه پیتزایی بعد میگه شماره پیتزایی روبروتون چنده؟!)

خارخاسک هفت دنده گفت...

سلام هدی حان دخترکم راست همین خیابان روبرویی را می گیری می روی جلو سمت چپ یک پیتزا فروشی هست رد می کنی می روی خیابان بعدی می پیجی سمت راست آنجا هیچی نیست ولش کن برو خیابان بعدی آن جا هم چیزی نیست هیچ چیز نیست . رسیدی دخترکم همان جاست .

بهار گفت...

خانومی ؟
میشه در مورد مردها و لایحه از این حرفا چیزی یه مدت ننویسی ببخشید ها قصد جسارت ندارم
ولی اینا زبون دارن اندازه قدشون !!!
طرف 100,000 هزار تومان نداره بده زن و بچه اش خرج کنن رفته بازم زن گرفته این یکی رو با 500 تا سکه مهریه ! حالم بد میشه ! بد بختی از نزدیکترین اقوامه !!!!!!!!!نمی تونی فحشی چکی چیزی حواله اش کنی !!!

وحید گفت...

این مرد آخری رو یه جور بدی نوشتینا ولی. ما که مَردیم خوشمون نمیاد خیلی از ته دل و صاف و بی غش بگیم مَردیم. هرچند اگه غیر از اینم بود گفتن اینکه ما مَردیم خیلی جرات می خواست و میخواد. نه خارخسک ما همون پسریم، امیدواریم مرد بشیم. وقتی شدیم امیدواریم مرد بمونیم تا یه روز یه جایی وقتی یکی می نویسه «مردا...» یه استثنایی هم قائل بشه

zari گفت...

خدا رحم کنه . سیل قراره بیاد :|

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...