۲۷ مهر ۱۳۸۹

ماجرای غم انگیز نیکول کیدمن و دخترانی که در زیر زمین اورانیوم بارور مي کنند

زندگی سختی است هر کس دردهای خودش را دارد . وقتی من از قد بلندی  بیزبیز گله می کنم هستند کسانی که بگویند قد بلند زیباست .اما کم هستند کسانی که مشکل دختران قد بلند را از نزدیک دیده باشند . راه دور چرا برویم همین نیکول کیدمن خودمان ؛ شما یادتان نمی آید   این طفلی چه کشید تا از تام  جدا شد  ,  محال بود با هم مهمانی بروند نیکول با توسری مجبور به پوشیدن کفش بدون پاشنه نشود .درعوض کروز خودش را می کشت تا با پوشیدن کفشهای پاشنه بلند مردانه ی ایتالیایی و نوک پنجه ایستادن  خودش را به سر شانه های نیکول برساند اما نمی رسید .آخرش هم زندگی اشان دوام نیاورد این رفت آن را گرفت ؛ آن یکی هم رفت یکی دیگر را گرفت .
 وقتی   می ترسم دخترک ؛  کم حرف و گوشه گیر شود. همه  باهوش بوندش را می گیرند و می گویند: این که خوب است ما هم باهوش هستیم ؛ ما هم کاراته کاریم ؛ ما هم هوشمان سر ریز دارد . تو نگو  انگار در این مملکت همه فرار مغزها هستند و فقط منم   که  همیشه تنبل کلاس بوده ام و همانطور هم مانده ام .
.بگذارید حقیقت را بگویم دختران باهوش ِ کم حرف ِ گوشه گیربه درد زندگی نمی خورند اینها اگر وقت کنند ازگوشه ی تنهایی خود بیرون بیایند فقط برای اجابت مزاج است و خوردن لقمه نانی برای زنده ماندنی محدود .یادتان می آید مادام کوری را همه اش تربچه می خورد و بس ؟ اینها  فرصت دلبری و دختر بودن ندارند . شاهکار اینها فقط همین است که بروند توی زیر زمین بلایی بر سرانرژی هسته ای بیاورند تا چشم دنیا کورشود.
 وقتی می گویم دوران بلوغ ؛ بچه ها به هیولاهایی دهشتناک تبدیل می شوند هي نگوييد : واي چه مادر بدي چرا به دخترت گفتي هيولا ؛ شما که نمي دانيد  این هیولاهای بدون چنگال و شاخ و دم چه کارهایی که می توانند بکنند؟  مثلا خود ِ من در دوران بلوغ آتشفشان احساسات متناقض بودم تخصصم  تبدیل کردن  روزهای  شیرین خانواده به جهنم های زهرماری خانواده بود . کافی بود من و خواهر بزرگترم بر سر چیزی مثل اثبات وجود خدا ؛ جبر و اختیار ، گل ِ سرموش موشکی من  ، جوراب سفید پولک پولکی او  ، میخ کوبیده به دیوار ، دیوار کوبیده به زمین ؛  زمين ِ کوبيده به آسمان ؛ اختلاف نظر پیدا کنیم . آنگاه ،  ناگهان همانند دو شیر نر گرسنه به جان هم می افتادیم . شیر ماده نمی گویم چون شیرهای ماده طفلکی ها می دوند دنبال یک لقمه گوشت  این نرهای بی کار هستند که برای آویزان شدن به ماده های پرکار به جان هم می افتند . خلاصه به جان هم می افتادیم .  من ران او را گاز می گرفتم او گرده مرا چنگ می انداخت  من یال  او را می کشیدم .او پنجول مرا می پیچاند. اوایل مادر ترسیده ام می آمد و سعی در جدا کردنمان داشت اما خودش هم  آسیب می دید ، آخر دعوا هم کاسه کوزه ها را سر او می شکستیم . من می گفتم : او را بیشتر دوست داری . او می گفت : این را بیشتر دوست داری . دوساعت بعد هر دو با هم دوست بودیم و با مادر قهر می کردیم . من می گفتم : چرا به او چنین گفته ای؟ او می گفت : چرا با این چنین کرده ای؟  مادرکم  ؛ آرام آرام فهمید ما یک جای کارمان می لنگد و بهتر است هنگام این نبردهای خونین خودش را بزند به کوچه علی چپ  وسگ محلمان نگذارد . این شد که  ما هم روشمان را عوض کردیم اول می زدیم همدیگر را لت و پار می کردیم بعد هم می نشستیم یک گوشه  زخمهایمان را می لیسیدیم وکمی بعد هم التیام پیدا می کردیم .این پروسه دو سال بعد برای من و خواهر کوچکم تکرار شد ، و نیم سال بعد برای ما خواهرها و برادر وسطی امان . دوران بلوغ من اینطوری   گذشت مال شما را نمی دانم  . آه زندگی سخت است شما نمی فهمید من چه می گویم مگر اینکه  واقعا مرا  فهمیده باشید .

۶۱ نظر:

بهانه گفت...

هی خواهر....
دختران باهوش ِ کم حرف ِ گوشه گیربه درد زندگی نمی خورند...

بهانه گفت...

همیشه از بلوغ دختران در این سرزمین ترسیده ام
بخصوص از نوع با هوششان...

خیر سرم روانشناسی میخونم ولی
با این پستت سه تا آه کشیدم...

بهار گفت...

ظاهرا بیشتر به خودتون شبیه هست تا به آقای خانه !

یکـ عدد دختر گفت...

منم قدم بلنده 176....باهوشم بودم..توجه کن بودم
ولی الان که 24 سالمه از هوشم چیزی نمونده
اون دحختر گوشه گیر زبون ندار کلی تغییر کرده و کلی هم پسر قدبلند دنبالمه...
همه آرزوی قدمو دارن با اینکه خیلی خیلی متلک می شنوم و خواسته و ناخواسته توسط دوستام اذیت می شم ولی چیز وحشتناکی نیست که بابتش اینقدر خودتو غصه دار می کنی...بلوغشو که گذروند بزار با دوستاش بیرون بره و مجبورش نکن رو درس خوندن...دانشگاه اگه یه شهر دیگه باشه درست میشه و اخلاقش میشه مث ادمیزاد...منم تو دانشگاه تو یه شهر دیگه کلی تغیر کردم و شکل ادمیزاد به خودم گرفتم...نگران نباش

فرمهر گفت...

آلیس در سرزمین عجایب!

ریحانه گفت...

من نمیدونم نگرانیت در مورد قد ، از این نگرانی های بی مورد مادرانه‌ست که تا تقی به توقی میخوره نگران میشن بچه هاشون یه مشکلی داشته باشند یا نه! ، ولی اگه واقعا فکر میکنی قدش داره زیادی بلند میشه ،‌ به نظر من برای جلوگیری ازش اقدام کن . پس فردا میاد میگه شما که دیدی من داشتم مثل چی رشد میکردم چرا منو نبردی دکتر .
اینی که میگم نمونه‌ش رو دیدم ها ! من شنیدم راحت میشه جلوی رشد زیاد قد رو گرفت اگه به موقع اقدام بشه ...

دلژین گفت...

آخیییییی نگرانیهای یه مامان مهربونها رو فقط مامانها متوجه میشن نه من!

ناشناس گفت...

دختران باهوش کم حرف قدبلند به درد زندگی نمی خورند
یک ایده آلی دارند برای خودشان
ایده آلشان زیبایی و شوهر و فلان و بهمان نیست
ایده آلشان یک زن اجتماعی است که خودش از پس خودش بر می آید و محتاج هیچ موجود مذکری نیست
و دست آخر وقتی به همانجا که عمری می خواسته می رسد، دلبرکان زیبای دور و برش را می بیند که مستقل نیستند و اجتماعی هم نیستند و از پس بالا کشیدن تمبان خودشان هم برنمی آیند
ولی دلشان خوش است
آن وقت این دو زن را می گذارد توی کفه های یک ترازو
می بیند که باخته، بدجوریباخته
دخترت آینده خوشی ندارد

الهام - روح پرتابل گفت...

طبق تعریف شما و نشانه هایی که دادید منم دقیقاً از همونام که به درد زندگی نمی خورم، البته قد بلند نیستم. لاید الان همسرم چنین نظری در باره ام داره.

ناشناس گفت...

Agha un tom cruse alan ba kati holmz ezdevaj karde ke baz kati azash kheyli bolandtare
Un nicol kidmanam ba erban ezdevaj kard, ke baz azin shoharesham bolandtare, pas rabti be ghad nadashte baba
Ghad bolanda shiktaran, bayad khosh halam baashi, hame mankana bolandan

Aluvian گفت...

راحت بگم، نمی فهمم که زندگی با بجه نزدیک دوران بلوغ جه جوریه، ولی می فهمم که زندگی می تونه سخت باشه.
اما تو سخت نگیر، خودت چی بودی جی شدی...کسی جه می دونه بیز بیز جی میشه...من فکر می کنم یه روزی به این بچه افتخار می کنی، راستش هر جی سخت بگیری، سخت تر می گذره. با جریان آب شنا کن...از جریان زندگی لذت ببر
شاید اگه روزی موقعیت ات رو داشته باشم، به همین اندازه نگران باشم. ولی اون روز حتما یاد امشب می افتم. شاید توی این سخت گرفتن چیزی هست که لذت بخش اش می کنه.

ناشناس گفت...

راستش در مورد قد خیلی باهاتون موافق نیستم،من خودم قدم ۱۷۵ است،درسته که یه مقدار محدوده ی انتخاب آدم (در مورد طرف مقابل،bf ،نامزد،همسر،یا هر اسم دیگه ای)کمتر میشه ولی من خودم خیلی خوشحالم که قدم بلنده.نگران نباشد پسرهای قد بلند خوب پیدا میشن،من خودم ۴ ساله با کسی ام که قدش ۱۸۸ است.

بين التعطيلين گفت...

شما نگراني هاي مادرانه (مامانانه) داريد . كمتر كسي غير از مادرها نگراني شما رو مي فهمند .مثلا من الان خيلي سعي كردم خودم رو نزديك كنم به اين حس . فقط تونستم حس ‌پدري رو كه تا حالا بچه هاش رو نديده رو تو دلم بيدار كنم .

از اين كه بگذريم ،باز هم ميرسيم به قلم شما كه مثل قلم خش گيري التيام ميده روح رو . حتي مطالب نامرطبتش .

مسافر گفت...

بسيارعالي بسيارلذت بخش وعميق است نوشته هاي تان آرزومندم فرزنداني نيك ومفيد ي تربيه كني . زياد هم سخت نگيرودرعين حال زياد هم جوش نزن هركسي مسيرزندگي خود را قهرا طي مي كند حتي اگرما جوش نزنيم .....

پاپوش گفت...

آآآآه!! چقدر زندگی پر از درده...

نبات داغ گفت...

نمردیم فهمیدیم قد 176 هم جزو بلند ها حساب می شه/
اگه به خاطر نگرانی های شما بیزبیز جان دچار عدم اعتماد بنفس شدند/ یه دوره کلاس بفرستشون خدمت یک عدد دختر / والله

amin گفت...

دختر باهوش كم حرف گوشه گير.... بنظرم نعمتيه واقعا.باور كن اگه همچين كسي رو پيدا مي كردم در ازدواج باهاش يك لحظه درنگ نمي كردم.چون مثل خودم بود.انقدر احساس ناراحتي مي كنم از معاشرت با دختران كم هوش و پرحرف و شلوغ كه حدي نداره.

چسبیده به زمین گفت...

ای قربونت مدتی هست که بعد از
رساندن بچم به مدرسه و سر زدن به
ایمیلام می پرم سر سفره شما از سه تا
خانم که دارای مشخصات بیز بیز بودن
نام بردی نیکول شاخص بلندی/ کوری شاخص
باهوشی و خاری شاخص دوران بلوغ آنچنانی
عزیزم فعلا که همشون عاقبت به خیرند حتی
اگه ملاک خوشبختیشون رو از رو شوهراشون بخوای
ارزیابی کنی

ناشناس گفت...

قررربون دل مهربونت و دغدغه‌هاش :-*
يكم كارت سخت شد حالا كه نميتوني به خلق و خوش حساس نباشي و به قد و قامتش بي‌زحمت سريع سراغ يك پزشك متخصص برو واسه آزمايش هورمون و اين حرفا و نوع تغذيه‌اش و داروهاش، تا ميتوني سفرهاي كوتاه آخر هفته‌اي با دوستان خوبي كه داري رو زياد كن چي ميدونم اگه باغچه‌اي كه داريد تشريف بردي 4 تايي نرويد، بفرستش كلاس رقص، واليبال اينارو جدي ميگم‌ها، يه رشته هنري هم كه بتونه محتويات مغز و روح و دلش رو بيرون بريزه بفرستش دور مدارس تيزهوشان و رشد رو هم خط بكش. خارخاسكم با مادر دو يا سه تا از همكلاسياش صحبت كن هر از گاهي تمرين‌هاشون رو بيان خونه همديگه انجام بدن البت با نظارت خودتون. (اينارو ميگم نه از سر خانم معلم بازي‌ها نه ميخوام بدوني عينهو خودت دلشوره‌ات رو حس مي‌كنم)
مراقب خودت باش
پرنده

ناشناس گفت...

دوست دارم در پس پست هاي ساده ات مفاهيم عميقي كشف كنم و احساسم اين است كه خودت هم همين قصد را داري و لي كساني كه برايت پست مي گذارند گيجم مي كنند.

بيد مجنون گفت...

با كامنت يك عدد دختر موافقم
ما هم يكي از اشنايان رفتاري اين چنين داشت
تيزهوش و شب ها ساعت نه مي خوابيد و صبح خروس خوان و نهايت براي اجابت مزاج - شايد ! - بيرون مي آمد
ولي دانشگاه كه شهرستان رفت و اومد كلي تغيير كرد
سلام كردن بلد نبود،يك كاره مي اومد گفت تو چكار مي كني و ...
ولي خب گمان مي كنم هوشش هم كمي افت كرد
ديگر ذكاوتش درخشش سابق را نداشت
البته به گمانم بيشتر خرخوني بود - شرمنده واژه ديگري در اختيار ندارم - تا نبوغ

لیموشیرین گفت...

از این کلاس های دخترونه ثبت نامش کنید
رقص باله و هیپ هاپ و ...اونجا پر از این دختر ناز نازی هاست ، هم به درد بیدار شدن حس دختروونگیش می خوره هم واسه هیکلش خوبه . لا اقل دیلاغ نمیشه ، ورزیده میشه.

یک مشتری گفت...

از وقتی مطلب پیش را خواندم رفتم تو نخ دختر های دبیرستانی و دیدم اکثریت با قد بلند هاست ولی وقتی پسرهای اون سن و سال را دیدم فهمیدم که باید یک فکری اساسی کرد و مردها باید یاد بگیرند که قدشان کوتاه تر است . بلند قد ترین پسرها قد یک دختر متوسط بود

امین گفت...

شما خوبین؟! زیادی یه جوری شده دیگه. یکی دیگه توی سن بلوغه، مامانش دپرس شده!

ناشناس گفت...

بازم خوش به حالت جفتشون دختر هستن .من یه پسر 14ساله دارم و یه دختر 12 تا 2سال پیش کلی پز می دادم که بچه هام اصلا با هم مشکلی ندارن شما بلد نیستید بچه تربیت کنید حالا خودم به گ... خوردن افتادم از حرفام واقعا وحشتناکه بلوغ بچه ها
من آخرشم نفهمیدم که کدومشونو بیشتر دوست دارم

شيرين گفت...

عاشقتم.
انقدر از نوشته‌هات لذت ميبرم كه حد نداره.
جيگرتو بخورم. دوستت دارم.

مامان امیرسام گفت...

فقط خواستم بگم اتفاقا من خوب میفهممت و عصبانی میشم وقتی بدون اینکه فهمیده باشنم از خودشون نظر گسیل کنن!!!

ناشناس گفت...

دختران باهوش ِ کم حرف ِ گوشه گیربه درد زندگی نمی خورن
؟؟؟؟؟
به درد زندگی کی نمیخورن؟
یعنی یکی نمیاد بگیرتشون؟
یعنی رو دستتون باد میکنه؟
اینه ارزش و احترام گذاشتن به یه زن؟
وقتی مادر ناراحت این باشه که بچه اش یه جوری بار اومده که به درد یه مرد نمیخوره دیگه از مردهای جامعه چه انتظاری دارید؟

بوی عود عطر ارل گری گفت...

خوب آخه نیکول کیدمن ۱۸۰ cm قدشه... آیا عمه‌ی بیزی بیز هم قدش همینقدره؟ الان قده بلند یه مزیت محسوب می‌شه. بهت برچسب "شا.سی‌ بلند" زده می‌شه که اتفاقاً خیلی‌ هم دهن پر کنه... البته الان حتی من با قد ۱۷۱ چشم توی چشم یا حتی بلندتر از نیمی از کروموزوم داران xy هستم...اصلا هم ناراضی نیستم

بلوغ من شامل کشمکش ها،اختلاف‌ها و نفرت‌ از مامانم بود،چون اونجوری که بود دوستش نداشتم... مامانم نمیذاشت تا در یه حد معقول استقلال داشته باشم...الآنم نمیذاره ولی‌ کلا دیگه مثل قبل مشکلی‌ نداریم...خیلی‌ هم دوستش دارم هرچند که هیچوقت بهش نگفتم...

مهشيد گفت...

البته اين دلواپسيها مخصوص شما نيست متأسفانه بعضي از مادراي ايراني از لحظه ايكه دختردار ميشن تنها دغدغه شان، شوهر دادن دختر است.
دوستي داشتم كه دو تا خواهر بودن و مادرشون دقيقا" مثل مادر اليزابت بنت توي رمان "غرور و تعصب" جين استين بود به حدي كارهاي مهوع و چندش آور ميكرد كه طفلك دختراش هم از كارهاي مامانشون احساس ناراحتي و خجالت ميكردن. نگرانيتون رو درك ميكنم ولي مراقب باشين شبيه خانم بنت نشين.
موفق باشين

بوی عود عطر ارل گری گفت...

البته 170 یه قد نرمال محسوب میشه ولی همه بهت لقب دراز میدن به دلایل نامعلوم!:0)

ناشناس گفت...

آفرین
خوب کاری میکنی که این ناراحتیها رو بیان میکنی اما امیدوارم اگه واقعا ناراحتی دنبال راه حل هم براشون باشی.مثلا می تونی راجع به قدش با یک دکتر مشورت کنی.
من حالا که سالهاست از دوران بلوغ گذشتم وقتی به برخی مشکلات جسمی مثل نامرتبی دندونهام یا مشکلات گوشه گیر بودنم رجوع میکنم می بینم همش مادر مقصر بوده.من به عنوان یک بچه چی حالیم بود؟مادرم فقط میخواست بچه مودب درسخون و زیبا داشته باشه .مثلا فکر میکرد من باید خدادادی همه چیم یک باشه.
درباره هرچی که در مورد دخترک احساس نگرانی میکنی دور اندیشی کن. بدون بعدها خودش می فهمه که دیگه خیلی دیر شده

ناشناس گفت...

بعد از خوندنه مطلبت دو نکته بنظرم اومد:
1-البته گفتی که درس نخون بودی ولی حداقل اینو می دونی که قطبهای غیر همنام همدیگه رو جذب می کنن. مثلا مثل خودتت که آدم چندان باهوشی نبودی وبا یه آدمه به قول خودت باهوش ازدواج کردی. حالا دختر تو هم احتمالا با یه آدمه نه چندان باهوش و با قدی متوسط ازدواج خواهد کرد(بهر حال این وسط اون باید تقاص کلاهی که تو سر آقای خانه گذاشتی رو پس بده).
2-مقایسه با نیکول کیدمن مقایسه عجیبی بود!!!! اون یه آدمه معروف و ثروتمنده که در یک کشور20 زندگی می کنه لذا قد بلندش و یا قد کوتاه شوهرش می تونه در حد یک چالش مطرح شه ولی برا آدمایی مثل من وتو در این کشور. . . عجالتا مشکل قد دختر تو تازه اونم از نوع بلندش! در مقابل بحث یارانه و مسکن جوک با مزه ای بودو کلی خندیدیم!!!

ناشناس گفت...

بعد از خوندنه مطلبت دو نکته بنظرم اومد:
1-البته گفتی که درس نخون بودی ولی حداقل اینو می دونی که قطبهای غیر همنام همدیگه رو جذب می کنن. مثلا مثل خودتت که آدم چندان باهوشی نبودی وبا یه آدمه به قول خودت باهوش ازدواج کردی. حالا دختر تو هم احتمالا با یه آدمه نه چندان باهوش و با قدی متوسط ازدواج خواهد کرد(بهر حال این وسط اون باید تقاص کلاهی که تو سر آقای خانه گذاشتی رو پس بده).
2-مقایسه با نیکول کیدمن مقایسه عجیبی بود!!!! اون یه آدمه معروف و ثروتمنده که در یک کشور20 زندگی می کنه لذا قد بلندش و یا قد کوتاه شوهرش می تونه در حد یک چالش مطرح شه ولی برا آدمایی مثل من وتو در این کشور. . . عجالتا مشکل قد دختر تو تازه اونم از نوع بلندش! در مقابل بحث یارانه و مسکن جوک با مزه ای بودو کلی خندیدیم!!!

شيرفروش محل گفت...

درسته کسی از دختر باهوشی که بلد نیست دلبری کند خوشش نمی اید
ولی زیاد ناراحت نباش ، زمان کافی دارد تا یاد بگیرد !!!

ناشناس گفت...

ته تغاری با فاصله سنی زیاد هم بد دردیه که من مبتلاش شدم.
فرصت نبود با کسی دعوا بگیرم.

Unknown گفت...

?Zendegi
..Vaghean sakhte vali u dari joori tosifesh mikoni engar gheire momkene
?in yani man toro nafahmidam
?..fekr nemikoni alan kheili zoode vase ghoseie in chiza ro khordan
midoonie chie BIZBIZ oon chizaee ro ke zatin baiad too vojoode adam bashe ro dare , chizaee ke daste ma nist..
hala to negaran chiz haee hasti ke bishtar maharat haie ejtemaeean yani ba tamrin va momaresat khoob mishan
khoshhal misham age nazareto darbareie aghidam bedoonam
( rasti man az vaghti poste KHOSHA BE HALE ANAN KE HAGHIGHAT.. ro khoonadam hamash behesh fekr mikonam. Koolak bood)

خارخاسک هفت دنده گفت...

نطرم با نظر شما موافق بود بالایی !به همین دلیل در آخر مطلبم نوشتم مگر اینکه واقعا مرا فهمیده باشید . علتش این است که کل متن یک طنز نوشته است در مورد اینکه چطور ما آدمها با زیر سوال بردن چیزهای خوب و جذاب و نق زدنهای بی مورد می توانیم دیگران را متقاعد کنیم نکات مثبت را نادیده بگیرند و برای ما دلسوزی کنند .

Pooya گفت...

be nazare nemiad moshkel ghadesh boode chon Katie Holmes (hamsare badis) ham kheili ghad bolande.

خارخاسک هفت دنده گفت...

قد بلنده ؟ باشه پس از این هم طلاق می گیره من می دونم ! اگه طلاق گرفتن نگی نگفتی ها .

ناشناس گفت...

من هم همش سرم تو درس بود الانم سرم تو نوشتنه اصلا فرصت نکردم زن باشم!

ناشناس پنجمیه گفت...

اولا سلام
باز من دیر رسیدم/ هم نوشنه ها رو دوست دارم هم کامنت هارو کلا همه رو/ اگه منو یادت باشه می دونی که اگه راهکار ندم خدمتتون شب خوابم نمی بره
ولی خوب روزگار چیز دیگری خواست. یه دختر دارم 10 ساله به نام سارا که امروز اولین جلسه با خانم معلم امسالشون بود/ کامپیوتر هم تو اطاق ایشونه
یهو دل به دریا زدم و متنی رو که نوشته بودی براش
خوندم/ با هر خطش کلی خندید و جالبه که نکات ظریف نوشته هاتو هم فهمید/ آخرش گفت اگه این دختر بفهمه مامانش در موردش اینا رو می نویشه خیلی ناراحت می شه. حالیش کردم اصلا شاید دختری در کار نباشه و از عالم مجاز براش گفتم. بعد رفتم سر اصل مطلب که مامانای بقیه بچه ها می ترسم ارسال نشه بقیه شو در ادامه می نویسم

ادامه از ناشناس پنجمیه گفت...

آهان یادم رفته جمله آخر قبلیه رو
خوب خلاصه/ اونهایی که من باهاشون همکلام بودم (یکیشون پزشکه) از اینکه چطور مسئله عادت ماهانه رو برا بچه ها بگن و اینکه نوک سینه هاشون برجسته شده و چی و چی در عذاب بودند. برام عجیب بود هنوز در مورد این مساعل با دخترشون صحبت نکرده بودند. از روی حرفای سارا می دونم که دو قلو های کلاس از ماجرا خبر دارن.
مامانشون می گفت هنوز روم نمی شه بهشون بگم! گفتم مگه شش هفت ساله بودن دندونشون می افتاد خجالت داشت. تو رو خدا مثل مامانای خودمون برخورد نکنین
من نمی فهمم چرا صحبت از راه گلو خجالت نداره مثلا موقع گلو درد. ولی صحبت از آلت تناسلی باید ما رو دچار عذاب کنه. والا من با دخترم صحبت کردم پررو هم نشده تا اینجا هم با هم مشکل پیدا نکردیم.
خاری جان اینها رو برای این اینجا نوشتم که می دونم بسیاری از مامانای دختر دار به شما سر می زنند
و کلی هم به اصطلاح خوانندگان خاموشند. تو رو خدا با دختراتون صمیمی باشین من خودم با مامانم اینطوری نبودم دخترم فعلا که با رفتار و گفتارش نشون می ده قدر منو می دونه.
خاری جون اینا که نوشتم البته راهکار هم بود که دادم خدمتتون .شب راحت سرمو می زارم رو بالش

اسما گفت...

فکر کنم نظر من از همه بی ربط تر بود...نه؟؟؟

رهگذر گفت...

چرا نباید آمادگی داشته باشین که دخترتون در آینده عضو تیم بسکتبال یا والیبال بانوان کشور بشه؟ شبیه اونایی که ماهواره نشون میده آبشارها و سرویس های جانانه میزنن. همه باید آدم معمولی بشن؟
این نگرانی های شما مال قدیماست که مادرها توی حموم زنونه ی عمومی دنبال دختر تپل و تر گل ور گل و لوند واسه پسراشون می گشتن. الان زمونه عوض شده. نگران نباشین.

خارخاسک هفت دنده گفت...

برای اینکه من اصلا دختر ندارم ..

ر هگذر گفت...

حیف شد. با این تعریفایی که نوشتین داشتیم فکر میکردیم دست بلند کنیم واسه پسرای فامیل از حالا نشونی ، علامتی، چیزی بذاریم پیشتون![آیکون گوشه چشم نازک کردن].

مداد گلی گفت...

اه زندگی. نمی فهممت. چه حیف. همیشه دختر تکی بودم در حمایت برادران خیلی بزرگتر. و از دست دادم فرصت این جنگ های نرینه وار را...

ناشناس گفت...

من يه دخترِ باهوشِ(اينو من نمي گم.تست هوش 6 سالگيم مي گه كه نفر اول شدم!!)تيزهوشانيِ (كه تيز هوشان معني نداره.اسم مدرسه فرزانگانه و اسم سازمان، استعداد هاي درخشان)172 سانتي بودم و هستم.راس ميگين.البته فقط كمي.نسبت به بقيه گوشه گير تر هستيم.اما نسبت به آدم هاي واقعاً گوشه گير نه. من بيشتر دوس دارم بگم محتاط و با انديشه تا گوشه گير.
...

چسبیده به زمین گفت...

آره واقعا حیف شد. داشتم حساب می کردم ببین 8 تا که خانواده سوراخ کن ها بودند 4 تا هم شما هفت دنده ها. مامان بابا ها رم حساب کنیم با یکی دو تا زبونم لال تلفات تا اون موقع و شماها حالا یکی بالا یکی پایین کلا بیستا. با خانواده هاشون حدود 55 تا حالا فرار مغزها رو هم ازش کم کنیم 50 تا. خوب بود دیگه رقمی نیست ما ازش بترسیم. حیف شد ها می خواستم دوباره پیشنهاد دهم

یک عدد ریحانه گفت...

حداقل به خاطر قدش میدونی گوشه خونه نمیمونه! باور کن . مردها دخترهای قد بلند رو بیشتر دوست دارن!

فاطمه گفت...

سلام.من تو رو درک میکنم.چرا؟چون پسر منم 11 سالشه.ولی دغده های تو را ندارم . دغدغه من بی مسئولیتی اوست.دوست داشتم تیز هوشان قبول شود حالا نشد نمونه.معلم برایش گرفتم و انواع و اقسام تلاشهای دیگری که میشد در این زمینه کرد.اما متاسفانه او مسیر خودش را می رود.لاک پشت وار در همه زمینه ای قدم برمیدارد.لابد می گویی اوه چه انتظارها.اما خارخاسک عزیز زمان ما با اینها فرق میکند.اینها اگر تند قدم برندارند از قافله عقب می مانند.من وقتی میبینم دو تا از دوستان صمیمی پسرم قبول شدند و قرار است او غصه بخورد دلم میگیرد به اندازه نه یک ابر بلکه هزار تا.دوست دارم دوران نوجوانی و بلوغش مثل من طی نشود.دوست دارم از همه لحظاتش خوب استفاده کند تا وقتی به سن من رسید حسرت نخورد.دوست دارم بازی کند تفریح کند اما مسئولیت اصلی زندگیش را بداند و بشناسد.نمی فهمد. چکار کنم.زندگی سخت است.همه مسائل جانبی این زندگی مثل نگرانی در مورد سرزمینت ،مردمانت،نان و ...اینها که دلت را ریش می کند به کنار بچه ات هم به کنار.

خارخاسک هفت دنده گفت...

بگذار بچه نفس بکشد فاطمه جان او راهش را پیدا می کند . داستانهای من در مورد بچه و تیزهوشان و قد بلندی و اینها را باور نکن . من با تمام وجود مخالف معلم اضافه , درس خواندن اضافه و فشار اضافه هستم . معلوم است که سعی می کنم بهترین معلم بالای سر بچه باشد اما فقط معلم مدرسه نه معلم اضافه برای کلاسهای اضافه . من دنبال پیدا کردن استعداد بچه ها هستم نه دیکته کردن چیزی که خود تجربه اش نکرده ام .
ول کن پسرت را همه بچه ها که نباید گرگ و روباه و عقاب و شیر باشند ؛ لاک پشت هم برای خودش جذابیت هایی دارد که باید دیده شود . این را از صمیم قلب می گویم دوستانی دارم که مثل تو فکر می کنند و باعث ازار و ناراحتی بچه هایشان هستند .

آبجي وسطي گفت...

لاک پشت هم جذابیت خاص خودش را دارد... ایول
من که نفهمیدم از کجا و چه طوری به ما زنان کوچک سر زدی خارخاری جان منتهی واقعا خوشحالمون کردی.
محض پز دادن الکی میگم که فکر نکنی ما چند ماهه تصمیم گرفتیم بنویسیم! ما یه عمر وبلاگ داشتیم. ولی طی حادثه ای قید وبلاگمون رو زدیم و حالا دلمون براشون تنگ هم میشه.
دیگه اینکه مشتری هستیم بد فورم!

parto گفت...

آقا کجای کارید که من و خواهرِ 2 سال بزرگتر از خودم،چنان همدیگر رو کتک می زدیم، که جای چنگ و پنجولامون تا الان که 13-14 سال از اون دوران مخوف گذشته هنوز رو صورت هامون برق می زنه!
اگه پدر (که مرد همی باشد و زورمند !) چیزی نمی گفت، شک دارم که مادرمون هم کتک می خورد از دست ما یا نه...
ما شیر درنده نبودیم، دور از جون مبارک شما، "سگ هار" بودیم!
ولی در مورد قد، فکر کنم مرغ همسایه غاز باشه، ما که 165 سانتیم، اگه 10 سانت دیگه هم رومون میداشتن، با کله قبول می کردیم...غر میزنیم که بچه جنگ بودیم، سوء تغذیه داشتیم و این جفنگیات...
نمیدونم، بچه های این دوره، به قد و هیکلشون چه رقم گیری میدن...
(چقدر روده درازی فرمودیم...به نظرم چانه دستمان لق شده باشد
... در مورد تیز هوشی و تیزهوشان و هوش تیز و سه گوش و غیره، به عنوان کسی که هفت سال تیزهوشان بودم میگم... تو رو خدا بذارین نفس بکشن.... بهتر که اینجوری از بقیه بچه ها جدا نشن.قبول نشن...
من اگه میتونستم کل بساط این جداسازی ها رو جمع می کردم... والله!

zari گفت...

همه این روزها رو داشتن، گذروندن و بزرگ شدن. باز خوبه بیزبیز خواهر یا برادری که هم سن و سال خودش باشه نداره که کار به جنگ و دعوا بکشه.

اسما گفت...

جسارتا می تونم بپرس ام چرا این داستان رو درباره ی تیزهوشان و این حرفا نوشتین؟؟؟ یعنی الان من کار بیهوده کردم هفت سال از عمرم رو در فرزانگان گذروندم؟؟؟؟البته من هیچ وقت معلم اضافه نداشتم...

چسبیده به زمین گفت...

آقا اینجا یکی از لاک پشت بد گفته؟
به ما خیلی برخورد کرده
به این فاطی جون می گم که آخر سر لاک پشت از خرگوش زد جلو و مسابقه رو برد.

پسر آریایی گفت...

تو هم که دیگه خیلی بد بین و نا امیدی. حالا انگار چه خبره. نکنه فکر میکنی یه دختری که خوشکل و کوتاه قد باشه و به قول مردها خوش خوراک باشه و بیوفته دم دست مردا بهتره؟ که مثلا عشق و حال کنه؟
هر کسی عشق و حال را توی یک چیزی میبینه، یکی در به دست آوردن یار زیبا و یکی در شکافتن اتم. قرار نیست از روی خوشایند دیگران کیفیت زندگیتون رو مشخص کنید.

ناشناس گفت...

عزیزم خیلی باحال مینویسی

حسين گفت...

قشنگه
خيلي

ولي به اين فكر مي كنم كه دخترا حتي وقتي بزرگ شدند واسشون مهم نيست كه شما اينقدر براشون دلواپس بوديد

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...