پدر بزرگ من یک مرد سیاسی بود . وکیل مجلس ؛ نه از آن وکیلها که کیف انگلیسی به دست به مجلس می روند و استقلال مملکت را به پای هر بیگانه ای می ریزند . یا از آنها که برای خوشامد حاکمان در مجلس دهن کف کرده و پا برزمین کوبان " مرگ بر این " مرگ بر آن " نعره می زنند . او وکیل مردم بود و مردم دار . آرمانهای بزرگی داشت و رویاهایی در سر . بعد از سقوط مصدق او را هم مثل خیلی های دیگر که تمایلات میهن پرستانه داشتند زندانی و شکنجه و عاقبت سکته می دهند .
مادر بزرگم می ماند و چند بچه قدو نیم قد و قلبی که سخت اندوهگین است .اوکه عاشقانه همسرش را دوست داشته بیکار نمی نشیند هر وقت فرصتی پیش می آمده یا در جمعی بوده به شاه و اطرافیانش ناسزا می گفته و او را مسبب مرگ شوهر می دانسته تا اینکه خیلی ناغافل و تصادفی سر همین خیابان بهبودی ماشین ارتشی با او تصادف می کند و اوهم تمام می شود .
وقتی پدرم زندان بود . این مادر بود که چون سیر و سرکه می جوشید . با فروش جهیزیه اش پدر را که حکم اعدام برایش بریده بودند از زندان بیرون می آورد . بعد از آن هم این او بود که بیشتر دنبال انقلاب و انقلاب بازی می دوید با خاطره ای از پدری که از دستش داده بود .
همین فخر السادات خودمان را تا قبل از زندانی شدن تاج زاده چه کسی می شناخت. در واقع نامه نگاری های عاشقانه اش بود که او را به ما شناساند . یا زهرا راهنورد را که پا به پای شوهر همراه بود یا همسر کروبی را یا مادر سهراب را , یا مادر ندا را یا ..............
احساس می کنم اگر مردها را نوع خاص دیدگاه و آرمانهایی که دارند به میدان سیاست و مبارزه می کشاند زنها بیشتر با نوع خاصی از عشق وارد این وادی می شوند . در واقع یک وجه زنان سیاسی است اما هزار و یک وجه دیگر را عشق تشکیل می دهد . پس "درود برعشق " بخاطر تمام زنانی که به ما شناساند .
مادر بزرگم می ماند و چند بچه قدو نیم قد و قلبی که سخت اندوهگین است .اوکه عاشقانه همسرش را دوست داشته بیکار نمی نشیند هر وقت فرصتی پیش می آمده یا در جمعی بوده به شاه و اطرافیانش ناسزا می گفته و او را مسبب مرگ شوهر می دانسته تا اینکه خیلی ناغافل و تصادفی سر همین خیابان بهبودی ماشین ارتشی با او تصادف می کند و اوهم تمام می شود .
وقتی پدرم زندان بود . این مادر بود که چون سیر و سرکه می جوشید . با فروش جهیزیه اش پدر را که حکم اعدام برایش بریده بودند از زندان بیرون می آورد . بعد از آن هم این او بود که بیشتر دنبال انقلاب و انقلاب بازی می دوید با خاطره ای از پدری که از دستش داده بود .
همین فخر السادات خودمان را تا قبل از زندانی شدن تاج زاده چه کسی می شناخت. در واقع نامه نگاری های عاشقانه اش بود که او را به ما شناساند . یا زهرا راهنورد را که پا به پای شوهر همراه بود یا همسر کروبی را یا مادر سهراب را , یا مادر ندا را یا ..............
احساس می کنم اگر مردها را نوع خاص دیدگاه و آرمانهایی که دارند به میدان سیاست و مبارزه می کشاند زنها بیشتر با نوع خاصی از عشق وارد این وادی می شوند . در واقع یک وجه زنان سیاسی است اما هزار و یک وجه دیگر را عشق تشکیل می دهد . پس "درود برعشق " بخاطر تمام زنانی که به ما شناساند .
۸ نظر:
باهات موافقم ولی عشق رو تو مردهاهم دست کم نگیر.گرچه بروی مبارک خودمون نمیاریم ولی بیشتر انگیزه هامون از عشقه که شروع میشه! حالا مثل عشقمون به وطن. فقط یه فرق اساسی بین زنها مردها در این مورد هست. زنها شهامت گفتنش و اعتراف به عشق رو دارن. ولی مردها شهامت اعترافش رو ندارن.
اما چیزی که کمتر دیده می شه عشقه و من نمی فهمم چرا
درود بر عشق
درود
اتفاقاً پست منم راجع به روز زن بود.آیا سال دیگه این روز برای ما متفاوت تر خواهد بود؟باید ببینیم؟:-)
like!
و عاشق ها در آرمان هایشان پایدارترند. پس "درود بر عشق "
تا بحال از این دیدگاه به عشق نگاه نکرده بودم. واقعا عالی بود. با اجازه لینکتون میکنم. میخوام نوشته هاتونو دنبال کنم.
ارسال یک نظر