از خیابان می گذشتم . پسری نشسته بود روی موتور کنار خیابان با تلفن همراهش صحبت می کرد می گفت : به خدا من به سمیرا هم گفته ام ؛ دلم می خواست به تو می گفت ؛ من تا به حال با هر دختری دوست شده ام به قصد ازدواج بوده است .
فکر می کنم سمیرا نقش واسطه ای را بازی می کرد که در اینجا البته ؛ کارش را خوب انجام نداده بود .
خیلی دلم می خواست آماری از این دخترها بگیرم ببینم چند نفر بوده اند ؟
فکر می کنم سمیرا نقش واسطه ای را بازی می کرد که در اینجا البته ؛ کارش را خوب انجام نداده بود .
خیلی دلم می خواست آماری از این دخترها بگیرم ببینم چند نفر بوده اند ؟
۱۸ نظر:
:))
نازی!
و نازی به اون دخترا!
:دی
یه روز یه دختری بهم گفت می دونی چرا ما شوار ماشین پولدارا نمی شیم..چون تابلو میشیم...همون پرایدی پژویی چیزی باشه بهتره...البته ضمن تشکر از خوانندگان سعی کنید حتما رعایت کنید..نمیشه خوب...
نکته اش هم این بوده که خوب موتور دیگه اصلا تابلو نیست...احتاجی هم به خونه خالی و کوچه بازاری جایی و نداری و هم نی...مردم هم اصلا شک نمی کنن...البته مرده جون به سر میشه اما حالشو اهم اهم اهم...استغفروا...
آخرالزمون شده دیگه!
چه راستگوی احمقی بوده. زیادب راست هایش دروغ بودند...
گاهی به دلیل پایین بودن کیفیت مجبور به افزایش کمیت می شویمممممممممممم
Agha shayad vaghean mikhad ezdevaj kone
سلام
ماه هاست خواننده ي خاموش شما هستم.
امروز شما را لينك كردم.
مارک تواین میگه ترک کردن سیگار کارراحتیه. من خودم تا حالا صد بار ترک کردم.
این هم ماجرای همون اقا پسره !!
با اجازه لینک کردم شمارا!
نیاز به آمار نیست بانو
زیاد بودند
;-)
سلام
99.99 % از مطالب وبلاگ شما را از طریق گوگل ریدر دنبال میکنم . گاهی هم برخی از مطالب ناچاراً من خواننده را وادار به ارجاع به خود وبلاگ میکند برای نمونه زمانی که فرموده بودین عکسی از بچه ها گذاشته اید به خود وبلاگ مراجعه کردم که البته دیگر وجود نداشت. یکسری از مطالب نیز چنین داستانی دارند . یعنی مطلبی در گوگل ریدر موجود است اما زمان ارجاع به وبلاگ دیگر آن مطلب وجود ندارد از جمله پستی با عنوان ؛ نویسنده ای که کپی میکرد در افشانی میکند . با این اوصاف ما میمانیم در خماری برخی از مطالب که بخشی از آن را خوانده ایم و یا مطالبی که دوست دارم بدانم نظر دیگر خوانندگان در مورد آن چیست و برداشت و طرز تفکر آنان در مورد آن چگونه است .
ببین این دیگه کی بوده
منظور از ازدواج که عروسی نیست باباجون من .
ازدواج یعنی ازدواج دیگه ....یعنی که چیز...بفهم منظورو وگرنه بیشتر توضیح میدم
تغاری بشکند ماستی بریزد
جهان گردد به کام کاسه لیسان !
این روزها و با زیاد شدن دختران و کمیاب شدن شوهر !، باید که ما نیز جونکه مثلا مرد هستیم ،راضی و خوشحال باشیم از این اوضاع و احوالی که همه چیز به نفع مردان هست و الخ .
حالا نه اینکه مدعی باشیم که ما اینگونه نیستیم و چنین نمی اندیشیم ، ولی گاهی آدم حالش بد میشود از زنان و دخترانی که تا این حد خود را کوچک میکنند . یعنی که خودشان هم همراهی میکنند با این زمانه ی زن خوار کن ! و گاهی آدم حالش بهم میخورد که چه لفت و لیسی میکنند بعضی مردان کاسه لیس ، زین تغاری که بشکسته و ماستی که بریخته است !
اینم یه نمونه از بدبخنی بعضی از دخترای این سرزمین. میگم بعضی چون همه اینجور آویزون آقایون نیستن. ;)
خب خارخاسک عزیز ادم خیلی قصد ونیتها داره ولی قرار نیست که همه به مرحله عمل هم برسه
رسما چندشم میشه از کسایی که به قصد ازدواج میرن با کسی دوست میشن. دیدن خارجیا یه گهی میخورن اینام فک کردن اینطوری هم از امل بودن در میان هم خیلی "پاک و معصوم" (اووق) میمونن. بیچاره من که جوونیم تو این فرهنگ منگل به گند کشیده شد.
زن یا شوهر میخوای برو بشین خونت خاستگار برات بیاد یا مامی برات بره خاستگاری.دوست پسر یا دوست دختر میخوای اول بفهم فلسفش چیه و واسه چی میخوای بعدش را بیفت تو خیابون.
ارسال یک نظر