دارم به ایران ( گربه امان است دیگر ) جیش و پی پی کردن در توالت ایرانی را یاد می دهم . اگر گربه در خانه نگهداری می کنید بهتر است یاد بگیرد به جای اینکه بپرد توی خاک و خودش را خاک و خلی کند . برود روی سنگ توالت بنشیند باسنش را هم بگیرد توی کاسه و مثل بچه ی آدم کارش را بکند . قبلش گفته باشم آموزش این کار به گربه اتان خیلی خاک بر سری دارد شما باید روحیه شکست ناپذیری داشته باشید و تمام مدت با خودتان تکرار کنید " اگر بشود ، چه می شود ؟ " تا سختی های کار برایتان هموار شود . البته اگر آقای خانه اتان احترامی برای کاری که شما انجام می دهید قائل نباشند مشکلات دیگری هم برایتان پیش می آید که کمترینش نچ نچ کردنهای پی در پی و تکرار کردن این جمله است که : دست بردار زن ؛ این چه بازی هایی است درآورده ای ؟ شما فقط باید دعا دعا کنید او مجبور به سفر کردن شود و برای یک ماهی شما را با خودتان و توالتتان و گربه ایرانی اتان تنها بگذارد .
حالا آموزش به چه صورت باید باشد اولش بگویم مجبور هستید که یک توالت را در بست در اختیار گربه بگذارید او برود آن جا میومیو کند و دنبال خاک بگردد . شما خیلی با صبر و حوصله باید بروید کنارش چمباتمه بزنید او را تماشا کنید و از رو نروید و مدام با انگشت کاسه توالت را نشانش دهید . خوب حیوان است دیگر نمی فهمد نباید که بزنید توی سرش باید نشانش بدهید که به جای نگاه کردن به در و دیوار و به خود پیچیدن متانت به خرج بدهد و سوراخ را پیدا کند . باید قبول کنید لنگهایش هم آنقدر بزرگ نیست که یک پا را بگذارد این طرف و یک پا را بگذارد آن طرف باید به همین بسنده کنید که جفت چهار تا پایش را بگذارد یک طرف و باسنش را بگیرد روی سوراخ فوق الذکر . اگر خانواده ی همراهی داشته باشید باید بخواهید جیششان را بیایند جلوی چشمهای گربه اتان انجام دهند تا گربه برایش نهادینه شود که خروجی ها همیشه از کجا وبه چه صورت خارج می شوند و صاف باید بروند در کجا .
حالا ایران ما یک کارمهمی را یاد گرفته . یعنی یاد گرفته است ؛ توالت برای توالت کردن است و هر وقت تنگش می گیرد می رود آن تو ؛ منتهی هنوز دقیقا نمی داند آنجا باید چطور کارش را انجام دهد .می رود آن تو و گند می زند به همه جا بعد هم به روش گربه ای خاک نداشته را می ریزد روی پی پی به چه بزرگی اش ؛ اینطوری می شود که دست و پایش . دم و کت و کولش و همه چیزش را به گه می کشد . منتهی من از رو نمی روم مدام باخودم می گویم : "فکرش را بکن اگر بشود چه می شود ". یعنی اگر ایران ما یاد بگیرد پی پی اش را صاف برود توی سوراخ توالت بریزد نه اینکه عالم و آدم را به گه بکشد چه می شود .
۳۲ نظر:
خوب خوشحالم از اينكه شما هم با حيوانات ميونه خوبي داريد.
چند وقتيه كه از گودر ميخونمتون.و اينبار اين پيشي من رو كشوند به كامنت گذاشتن.
در مورد آموزش استفاده از توالت به گربه پستي دارم در آرشيو موضوعي در قسمت درباره گربه ها بيشتر بدانيم مي تونيد پيداش كنيد.
یعنی واقعا تا این حد بیکاری که می رسی به گربه ت هم آموزش بدی؟
تا همین جا خوب پیش رفتی، فقط لطف کن اگه موفق به این کار شدی یه آموزش هم بنویس :)
یعنی اگر ایران ما یاد بگیرد پی پی اش را صاف برود توی سوراخ توالت بریزد نه اینکه عالم و آدم را به گه بکشد چه می شود .
سلام
در این سایت آموزش قدم به قدم توضیح داده شده. در مورد دستشویی ایرانی هم می توانید همین کار را انجام دهید. فکر نمی کنم فقط با نشان دادن محل گربه یاد بگیرد، و هم خودش و هم شما بیشتر توی زحمت می افتید...
http://www.iranspca.com/pages/index.php?option=com_content&task=view&id=170&Itemid=45
به مادرانه : بیکار و با حوصله .
اگر موفق شدی بگو تا ما هم با انگیزه بریم سراغش ((:
چه دل خجسته ای داری شما !!!
واقعا بی نظیری.لذت بردم.خیلی وقت بود انقد نخندیده بودم.یک یک بود.
ایران ما ؟!
بالاخره می شود . ولی جان ما هم تمام می شود تا یادگیری . و فکر نمی کنم که دیگر تا آن وقت ، از این عالم و آدم چیزی باقی مانده باشد.
به فرض محال هم که یاد بگیره تو دستشویی بدون خاک کارش رو کنه چون ذاتا از مدفوعش شرم میکنه خودشو به همه جا میماله و گند کاری میشه.
بهترین کار اینه که یه تشتی چیزی پر خاک کنی بذاری تو همون دستشویی، میره کارش رو میکنه با خاک هم خودش رو پاک میکنه. میتونی چند روز یک بار خودت خاک رو عوض کنی. خیلی راحتتر خواهی بود. اونم زودتر یاد میگیره و بدنش تمیز میمونه.
گل نذار خاک درشت بذار که تنش خاکی نشه.
با وجودی که باز در خصوص نیم تنه تحتانی قلم فرسایی کردی ولی من باب پاره ای روشنگری ها مطالبی را معروض میدارم:
1- ایرانی جماعت هیچ کارشان به آدمیزاد نرفته که ریدنشان باشد. تمام دنیا مثل آدم راحت مینشینند و خیر سرشان می رینند ولی ما ایرانی های عرب زده به قول مرحوم "صادق" کلی عن عنات داریم. پای چپ و راست و استبراء و استمناء و فشردن نوک و کلوخ مال کردن داریم. فوقش که مدرن بشویم میرویم یه گوشه چمباتمه می زنیم و تا ریدنمان بگیرد کاسه زانوهایمان می پوکد و هزار درد و مرض می گیریم.
2- تمام اینهایی که گفتم به شرط این است که با فرهنگ باشیم و همینجوری سرسری و دیمی به زور چماق و کهریزک از صندوق در نیامده باشیم وگرنه که مثل ایران شما( گربه تان را عرض میکنم) میرینیم به زمین و زمان . همه جا را مزین می کنیم بجز سوراخ مربوطه و همیچین از نوک پا تا بن دندان آسیای عقبی را گه مال میکنیم که هر کسی نداند فکر میکند خطبه ای یا سخنرانی ای خواندیم و گه زیادی خورده ایم که اینطور قرقره کرده و بر سر و رو مالیده ایم.
3- گیرم ایران تو ( همان گربه ات ) ریدن و سوراخ و آداب بیت الخلا و استمناء و استبراء راهم یاد گرفت تا چشم به هم بزنی چهارسال سر می آید و یک الاغی از در مستراح می آید تو و وسط ریدن آن زبان بسته دو جفت باد صدا دار کالیبر 60 شلیک میکند و گربه زبان بسته عن و گه قاطی می کند و روز از نو روزی از نو. آن وقت دوباره باید گوشه عزلت اختیار کنی و چشم در چشم ایران قمبرک بزنی تا ریدنش یادش بیاید و گه زدن از یادش برود.
با وجودی که باز در خصوص نیم تنه تحتانی قلم فرسایی کردی ولی من باب پاره ای روشنگری ها مطالبی را معروض میدارم:
1- ایرانی جماعت هیچ کارشان به آدمیزاد نرفته که ریدنشان باشد. تمام دنیا مثل آدم راحت مینشینند و خیر سرشان می رینند ولی ما ایرانی های عرب زده به قول مرحوم "صادق" کلی عن عنات داریم. پای چپ و راست و استبراء و استمناء و فشردن نوک و کلوخ مال کردن داریم. فوقش که مدرن بشویم میرویم یه گوشه چمباتمه می زنیم و تا ریدنمان بگیرد کاسه زانوهایمان می پوکد و هزار درد و مرض می گیریم.
2- تمام اینهایی که گفتم به شرط این است که با فرهنگ باشیم و همینجوری سرسری و دیمی به زور چماق و کهریزک از صندوق در نیامده باشیم وگرنه که مثل ایران شما( گربه تان را عرض میکنم) میرینیم به زمین و زمان . همه جا را مزین می کنیم بجز سوراخ مربوطه و همیچین از نوک پا تا بن دندان آسیای عقبی را گه مال میکنیم که هر کسی نداند فکر میکند خطبه ای یا سخنرانی ای خواندیم و گه زیادی خورده ایم که اینطور قرقره کرده و بر سر و رو مالیده ایم.
3- گیرم ایران تو ( همان گربه ات ) ریدن و سوراخ و آداب بیت الخلا و استمناء و استبراء راهم یاد گرفت تا چشم به هم بزنی چهارسال سر می آید و یک الاغی از در مستراح می آید تو و وسط ریدن آن زبان بسته دو جفت باد صدا دار کالیبر 60 شلیک میکند و گربه زبان بسته عن و گه قاطی می کند و روز از نو روزی از نو. آن وقت دوباره باید گوشه عزلت اختیار کنی و چشم در چشم ایران قمبرک بزنی تا ریدنش یادش بیاید و گه زدن از یادش برود.
ياد ميگيره، غصه نخور.
شايد هم يه روز با قيچي از وسط نصفش كني!
در مورد ايران بهتره روي چيزي كه استعداد داره سرمايه گذاري كني نه با آموزش چيزهايي كه به نظرت مدرن تره همه جا رو به گند بكشي آخرش مي بيني كه همه با ايرانت دشمن شدن ها.
همون خاك بهتره
سلام
من تا به امروز خواننده خاموش متنهاي شما بودم و تا به حال هم از تمامي نوشته هاتون لذت بردم.
اما امروز ديدم بهتر است مسئله اي را پيشنهاد كنم
اين خيلي خوب است كه شما حيواني از مخلوقات خدا را نگهداري ميكنيد من تا اينجا طرفدار شما هستم. اما يادتان باشد گربه ها مانند همه موجودات ديگر يك خصوصياتي دارند كه بايد داشته باشند با آن خصوصيات به دنيا ميان و از دنيا ميرن.يكي از همين خصوصيات دفع آنهاست . درسته كه بهش غذا و عشق را هديه ميدين كمي هم دركش كنيدو بگذاريد مانند همه گربه هاي ديگر كمي خصلت هاي ذاتي اش را نگهدارد. باور كنين ايران بالاخره ياد ميگيره كه در توالت شما كارش رو انجام بده به نحوي كه شما مي خواين اما شما دارين يكي از خصلتهاش رو ازش ميگيرين. پيشنهاد ميكنم ظرف خاك مدفوعش را در توالت بگذارين اينطوري هم شما هم ايران احساس بهتري خواهيد داشت. يادمان باشد حيوانات هم حقي دارن و ما بايد حقوقشان را رعايت كنيم.
پوزش مي خوام كه در روند تربيت ايران دخالت كردم.فقط مي خواستم پيشنهادي براي بهتر شدن اوضاع ايران داده باشم.
من عاشق گربههام و گربههايي كه تا به حال به سرانجام رسانيدم از باهوشترينها بودن:-)
اي كاش يه مدتي اين ايرانگربه جان رو به اهلش ميسپردن...
عالي بود بسيار عالي...
عجب بالاخره چقدر به مخالفت آقای خانه در مورد اسم گربه تان عنایت فرمودید.
شاید من باید در شیوه شوهر داریم تجدید نظر کنم/ نترس عزیز جان اگه کار به طلاق و طلاق کشی افتاد از وبلاگ شما نامی نمی برم.راستش آقای ما با اون سیبیلاش از این اجازه ها به ما نداده/ما فقط یه ماهی کوچولو داریم که هر چند وقت یکبار میمیره/
و اما این ایران شما لابد مثل هر موجود زنده ای رفتارهای غریزی دارد نمی دانم بین ایجاد شرایط مطلوب یا تغییر رفتار کدام بیشتر انرژی می گیرد. ولی خوب فکرش را بکن اگر بشود چه می شود / من منظورم تغییر رفتار آقامونه. ایران پیشکشم؟!
الان این داوود خان رو خوندم منم خیلی به این مسئله فکر کردم نه میشه مثل کره ایها از وسط افقی نصف کنی نه مثل المانیها از وسط عمودی.
من ترجیح میدم تا پایان عمرم با یه گوسفند زندگی کنم . تا اینکه از یه گربه نگهداری کنم .
ژان ژاک روسو
می دونید مشکلش فقط چیه؟ اینه که اگه یه وقت ایران لیز بخوره بیفته توی دستشویی خدایی نکرده، اون وقت خیلییی کثیف کاری می شه. یا حتی لیز نخوره از روی کنجکاوی بپره توش! به کثیف کاریش می ارزه؟؟ :D
ببین من که می دونم نظورت با این گربه ای که اسمش رو ایران گذاشتی کیه ولی دست مریزاد ....به این می گن استفاده بهینه از زبان شناسی .....قصه ی خودت رو می گی به ظاهر ولی مثل شعر های حافظ نفس متنت مال یکی دیگه ست.....
ولی وای اگه این استعاره نداشته باشه و تو عملا درگیر این گربه و اموزش این چیزایی که گفتی باشه صد مسلیون سال دیگه هم نمی تونم درک کنم چطور حیون خونگی...اونم گربه ...اه ا ه اه..پیف پیف پیف ...ببخشیدا البته ....
بوس بوس بوس واسه بیز بیز و بیزقولک
ایران شما هنوز امیدی بهش هست چون هنوز جوونه و آمادگی یادگیری داره
ولی ایران ما سالها به اشتباه یاد گرفته و حالا دیگه این اشتباهات جزو عادت هاش شده
دیگه ریدن به همه دنیا عادتش شده
ایران ما بلده. چه به ایران ما گیر میدی. زورت نمیرسه به خودش بگی ، تقصیر ایران ننداز!
http://ghasederoozaneabri.blogspot.com/2010/12/blog-post_05.html
صد البته که ایران شما یاد می گیره که کجا خودش رو خالی کنه چون یه نفر که از اون از هر لحاظ عالم تر و عاقل تره داره ذره ذره و از سر دلسوزی بهش یاد می ده و لی ایران ما که ماشالله چند برابر ایران شما سنشه نه تنها از اولش بهتر نشده و نه تنها خونه خودمون رو به گند کشیده که هر از گاهی در کمال پررویی میره خونه همسایه های دور و نزدیک رو به گه می کشه و با اون چشای ریز زشتش وقیحانه نگاه می کنه و معلومه که چه لذتی برده .
چه تیتر پر ایهامی...
متن فوق العاده هوشمندانه ای بود!!غلط نکنم فقط برای خنده نبود!بی نظیری تو!!;)
اسم اين گربه شما احيانا" محمود نيست؟
سلام بانو
من نه وبلاگ نویسم و نه وبلاگ خون. بر خلاف خودم، همسرم (به قول شما آقای خانه) هم وبلاگ نویسه و هم وبلاگ خون و اون بود که وبلاگ شما رو بهم معرفی کرد. گهگاه شاید 10، 15 روز یکبار که فرصتی پیش میاد به چند تا وبلاگ که میشناسم و با مطالبشون حال میکنم سر میزنم از جمله وبلاگ شما. معمولا اهل نظر دادن نیستم. ولی امشب به یه دلیل خیلی پیش پا افتاده تصمیم گرفتم نظر بدم: با خوندن این مطلبتون از شدت خنده افتادم کف اتاق، اشکم در اومد از بس تلاش کردم یواش بخندم، چون دیوارای اتاق خوابگاه نازکه و نگران بودم که همسایه فکر کنه دیوونه شدم که تنهایی دارم این وقت شب اینجوری میخندم! خب راستش من هر وقت میام اینجا یا کمی خسته م، یا یه مقدار بی حوصله، یا خیلی دلتنگ و وقتی دارم میرم معمولا بخشی یا گاهی همه اینا رو فراموش کردم. فکر کردم که این حس خوب حتما ارزششو داره که چند خطی بنویسم و به خاطرش تشکر کنم. چیزی که منو به اینجا معتاد کرده یه مجموعه دلایله که توضیحش خیلی طولانی میشه (حالا شاید یه روز که فرصت و حوصله ای بود و براتون بیشتر توضیح دادم) ولی از همه مهم تر برای من این حس زندگیه که اینجا جاریه، این لحظه های معمولی و در عین حال بی نظیر زندگیتون که با ما قسمت میکنین مثل یه دوست. و اینکه میتونین از همه چیز این زندگی جدی و گاه تلخ با یه لحن آمیخته به طنز (و بخصوص طنز سالم) صحبت کنین خیلی برام جالبه. نمیدونم تو زندگی واقعی (غیر مجازی) همین طوری هستین یا نه بخصوص که خیلی کار سختیه، ولی در هر حال اینجا عالی هستین.
ممنون
پ.ن ترجیح میدادم این متن رو میل بزنم براتون ولی چون طولانی بود نشد. من اصراری ندارم که نظرمو اینجا تایید کنید، هدفم این بود که خودتون بخونین. البته منطقا اختیار با شماست
ارسال یک نظر