۱۴ شهریور ۱۳۹۰

زبان ايران ما بلند است اما دست و پايش كوتاه

بيزبيز يك كاسه ماست آورده انگشت انگشت به ايران ماست  مي خوراند. فكر مي كنم گربه مان ويار ماست كرده است مي ترسم بخورد سرديش شود. با خودم فكر مي كنم بعدش چطور بايد به او نبات داغ بخورانم  تا حالش خوب شود؟
آقاي خانه اما ابرو درهم كشيده اند و سبيل مي جوند آخرش تحمل نمي كنند و مي گويند : بيزبيز،  باباجان، عنايت داري كه اين گربه با اون زبوني كه داره انگشت تو رو  ليس مي زنه جاي ديگرش! رو هم ليس مي زنه؟
بيزبيز مي گويد : ايي بابا! و مي رود تا انگشتش را بشويد. 
ايران حيران مي ماند كه چطور شد با يك جمله، نعمت از برش دور مي شود،  بعد هم به صرافت مي افتد خودش را تميز كند  شروع مي كند به ليسيدن موهاي بلند.
 ايرانمان زبانش دراز است،‌ موهايش بلند،  دست و پايش كوتاه،‌ گربه ي ايراني است ديگر، اما با آن زبان دراز  ليسيدن موهاي بلند خيلي خيلي سخت است. 
به آقاي خانه مي گويم: نگاه كن ببين اين بيچاره نمي تواند موهاي بلندش را ليس بزند زبانش خيلي دراز است،  ميان موهاي بلند گير مي كند. امروز و فردا دوباره بايد ببرم بشويمش،‌ بيچاره حتي از پس تميز كردن خودش هم بر نمي آيد.
آقاي خانه مي گويند: اگر مي توانستي زبانش را كوتاه كني شايد خودش از پس تميز كردن خودش بر مي آمد.
مي خندم و مي گويم:  افكارتان خيلي خطرناك  شده است آقا جان اينقدر ننشينيد اخبار پريشان كشورهاي ديكتاتوري را تماشا كنيد. كمي هم به خود بياييد همين الان شما يك انگشت ماست را از ايران دريغ كرديد. حالا به صرافت افتاده ايد زبانش را هم كوتاه كنيد؟ 

۹ نظر:

ترنج جان گفت...

خارخاسک عزیزم تو دوست داشتنی ترین وبلاگ نویس ها هستی .بسیار شیرین و بسیار خواستنی به آقای خانه بسیار تبریک می گویم به خاطر داشتن همسری با چنین قلمی شیوا و رسا و جذاب همیشه پاینده باشی دوست عزیزم

پگاه گفت...

خیلی عالیییییییییی

ناشناس گفت...

آی‌ دو صد لعنت بر آن کسی‌ که به ایران ما آموخت که با زبان هم آنجایش را تمیز کند هم اینجایش را بخاراند هم ماست بخورد، آی‌ کاش ایران این پیشیِ ملوس همسایه و همپیاله با سوسماران نمیشد، آی‌ کاش................به تکرار غمِ نیما، کجایِ این شبِ تیره بیاویزم قبای ژنده خود را.

shima گفت...

بازم مثل همیشه خار خاری کارش بیستههههه.

آزاده گفت...

سلاملیکم
احوال شما چطور است
بادی بگویم مدتی است دلم می خواد وب زیبای شما را ببینم اما به علت فیلتر بودن قسمت نمی شود ..امروز خدا خواست و خدمت رسیدیم....
فکر کنم بایدخانم باشید...
قشنگ می نویسید.جملاتتان هماهنگی خاصی دارند و شبیه هارمونی عمل می کنند.
حیف که فیلتر هستید و گرنه خود من قابلیت تبدیلشدن به یک خواننده پرو پا قرصتان را داشتم..شما نمی دانید چه خانده ای را از دست داده اید....
ضمنا..هرچند شاید با عقایدتان موافق نباشم ..اما از کنایه به کار برده شده تان بسی لذت بردم....
.موید و سربلند باشید..همیشه

كنايت گفت...

:))))) تيتر عاليه ه ه ه! چسبيد!

ناشناس گفت...

برای سردی پس از ماست خوردن می تونید عرق نعنا یا عصاره نعنا (ساخت کارخانه باریج) به ماست ایران اضافه کنید. احتیاجی به نبات داغ نیست.

من گفت...

خارخاری خانم بهترین متنی که در عمرت نوشته بودی همین بود. دست مریزاد. چشام گرد شده بود موقع خوندن. آفرین بر تو.

بابک گفت...

عجب ذکاوتی برای انتخاب نام این گربه. باز هم از تر و تمیز کردنش بنویسید

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...