۲۸ بهمن ۱۳۹۱

لیلی زن بود یا مرد؟

صبح دست بچه را می گیرم ببرم سر خیابان سوار سرویس مدرسه اش کنم.
دست کوچکش خیلی خوب است،‌ هنوز نرم و سبک و کوچولوست.
می گوید: مامان، لیلی و مجنون کی ها بودن؟
می گویم: هووووم،  یک عاشق و معشوق.
-: همدیگر رو دوست داشتن؟
-: مجنون لیلی را دوست داشته، ولی فکر نمی کنم لیلی خیلی عاشق مجنون بوده باشد.
- یعنی لیلی مجنون رو دوست نداشته؟
-: دوست داشتن لیلی زیاد مهم نبوده،‌ این عشق مجنون بوده که خیلی اهمیت داشته.
با ناراحتی می گوید: چرا آخه ؟
-: برای این که لیلی از عشق مجنون سر به کوه و بیابون نگذاشته بوده! ولی مجنون از عشق لیلی دیوانه شده بوده، یا این که همه فکر می کردند دیوانه است در حالی که دیوانه نبوده و فقط عاشق بوده.
-:  چرا با هم ازدواج نکردن؟
-: نمی دونم، شاید اطرافیان لیلی مخالف بودند،‌ شاید هم لیلی خیلی دوست نداشته با مجنون ازدواج کنه،‌ چون مجنون خیلی درپیت بازی در می آورده و قاطی کرده بوده، شاید هم اصلا خود مجنون دوست داشته فقط عاشق باشه، دوست نداشته شوهر لیلی باشه.
-: مامانی چون اگه ازدواج می کردن بچه دار می شدن و پیر می شدن و یادشون می رفته که عاشق هم بودن؟
-: شاید یادشون نمی رفته که عاشق هم بودن، ولی دیگه اون طوری داستانشون خیلی مهم نمی شده. کسی داستانشون رو نمی نوشته، یا اصلا چیز جالبی از آب در نمی اومده. صبر کن ببینم سر صبحی این چه چیزهاییه که می پرسی؟ اصلا تو چطور لیلی و مجنون رو می شناسی؟
-: مامان برای اینکه تو همیشه به من می گی من یه ساعت برای تو حرف می زنم ولی تو آخرش می پرسی  لیلی زن بود یا مرد!؟
می خندم، می گویم: حالا لیلی زن بود یا مرد؟
می گوید: زن بود، ولی کاش یه کار مهمی انجام داده بود که در مورد  اون هم شعر می نوشتن، راستش رو بخوای فکر می کنم این داستان همه اش در مورد مجنونه ! برای همین هم هست که همه یادشون می ره لیلی زن بود یا مرد! چون زیاد مهم نبوده.

۹ نظر:

ناشناس گفت...

خب راست ميگه بچه.

Unknown گفت...

مثل همیشه عالی

کیقباد گفت...

البته می شود در مهم بودن لیلی هزار مطلب نوشت . که اگر لیلی نبود لاجرم مجنونی هم در کار نبود .
اما طبق معمول انگار که می باید از همان روز ازل و ابد ، حق زنان خورده می شده است یک جورایی !
اگر چه مجنون نیز در این حق خوری و در اینکه آنچنان که باید و شاید و کما هو حقه ، حق لیلی شناخته نشده است بی تقصیر نیست .
ناکس وقتی از او سئوال می کنند که لیلی همچه آش دهان سوزی هم نیست که تو اینقدر خودت را برای او ج ... ببخشید میکشی ، بجای اینکه برگردد و بزند فک طرف را پیاده کند که این چه حرفی است که میزنی و یعنی چه که لیلی آش دهان سوزی نیست ، برمیدارد و به یارو می گوید باید با چشم مجنون به لیلی نگاه کنی تا بفهمی من چه میگویم و چه میکشم !
ملاحظه میفرمائید ! همین جا هم جناب مجنون همه ی کردیت و اعنبار این عشق را به شخص شخیص خودش داده است !
بنظرم چنین آدمی حقش بوده است به لیلی نرسد و آواره ی کوه و بیابان بشود !
حیف ٍ لیلی بوده است کلن !

ناشناس گفت...

قشنگ بود.:)

ناشناس گفت...

بسیار عالی. عاشق این نتیجه گیریش هستم

نوروتیک گفت...

قشنگ بود. هم موضوع و هم نتیجه گیریش. راستی خارخاسک خانم، بچه بیزبیز بود یا بیزقول؟

ناشناس گفت...

البته شاید یه دلیل دیگرش هم این باشه که تو ادبیات ما ماشالا بیشتر شعر و عاشقانه ها برای پسرها سروده شده و خوب یقه دریدن ها برای "خسرو خوبان" و "یوسف کنعان" کم نبوده! خوب مردم حق داشتند با شنیدن اسم زن قاطی کنند!!!

نیلوفر گفت...

عزیزممممم چه چیزهایی مغزش رو مشغول کرده

ناشناس گفت...

از عشق لیلی، گذاشت به کون مجنون
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...