دیروز داشتم کهنه ی بچه می شستم ! دیدم صدای اعترافات از تلویزیون می آید، دویدم رفتم دیدم این یاروریگی است نشسته است رو به دوربین و دارد اعتراف می کند .
این جریان اعترافات خیلی بامزه شده. همه یک جوری می آیند تو تلویزیون اعتراف می کنند . انگار نشسته اند پیش کشیش دارند درد و دل می کنند . اعتراف می کنند مثل هلو ، مثل آب خوردن ،مثل شستن کهنه ی گهی بچه با دترجنت . چقدر با نمک ....... تلویزیون میلی را خیلی دوست دارم .شادم می کند .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
نوروزی دیگر
پول خوشبختی نمی می آورد
غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...
-
دستم اومده که خیلی از شما از استدلال های خسته کننده و بعضا مغلوط ! تحلیل های آبکی و شعار گونه من خوشتون نمی آد ( هه هه ) . اما خیلی دوست دا...
-
من هميشه يك دوره هايي داشته ام.آمدن ها و رفتن هايم گاهي زودتر تمام مي شده، گاهي ديرتر، اين هم از عجايب زندگي خارخاسكي من است ديگر. هر چه ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر