اگر کسی از من بپرسد در خانه داری چه کاری را بیشتر از همه دوست دارم ؟
می گویم : شستن دستشویی توالت و آشپزی کردن را .
وقتی می روم برای شستن توالت از نشانه ها می فهمم چه کسی آمده و چه گندی زده است .
کسی که فقط برای یک جیش کوچک می رود آن تو و شلنگ را باز می کند و برای رفع بیکاری همانطور چمباتمه به در و دیوار آب می پاشد بیزقولک است . تنها کسی که پا برهنه می رود توی توالت و تا دمپایی اش را بپوشد رد پاهای خاک آلودش را همه جا توی خیسی ها می گذارد و اندازه پایش از یک کف دست بزرگتر نیست همان اواست .
کسی که همیشه یادش می رود پی پی اش را بشوید و اگر از او بپرسیم حضرت عباس و تمام انبیاء و اولیاء را شاهد می گیرد که کار او نبوده بیز بیز است او همان کسی است که وقتی از توالت بیرون می آید بر عکس کاری که آن تو کرده ، بوی عطر از همه ی زوایای آنجا بیرون می زند بس که هر بار همه ی عطرها ی من و آقای خانه را یکی یک پیس روی خودش امتحان می کند .
کسی که خرده های موی ریش وسبیلش همیشه توی کاسه توالت نشسته می ماند و همیشه با صابون صورت من ریشش را اصلاح می کند و کف های ماسیده روی صابون را نمی شوید آقای خانه است .او همان کسی است که بعد از بیرون آمدنش از توالت باید ماسک به صورت زد و با ده بار سیفون کشیدن هم چیزی درست نمی شود .
من سیاستمدار خانه امان هستم . در حالی که همه خانواده از یک توالت برای قضای حاجتشان استفاده می کنند . من توالت فرنگی توی حمام را به انحصار خودم در آورده ام و آنها فقط گاهی آن هم به ضرورت اجازه دارند از آنجا استفاده کنند . من توالت آنها را می شویم به شرطی که کسی از توالت من استفاده نکند . من نشانه های آنها را می دانم و ردشان را می گیرم در حالی که آنها از نشانه های من بی خبرند و رد من ناپیداست .
من سیاستمدار خانه امان هستم چون خوب می دانم چه گندی را چه کسی زده است و گندها را من پاک می کنم و در نهایت این من هستم که هر چه بپزم شور یا بی نمک ناچار به خوردنش هستند .
پس این من هستم که می توانم برایشان آشی بپزم که رویش یک وجب روغن داشته باشد .
این است حقیقت کار سیاستمدار.
می گویم : شستن دستشویی توالت و آشپزی کردن را .
وقتی می روم برای شستن توالت از نشانه ها می فهمم چه کسی آمده و چه گندی زده است .
کسی که فقط برای یک جیش کوچک می رود آن تو و شلنگ را باز می کند و برای رفع بیکاری همانطور چمباتمه به در و دیوار آب می پاشد بیزقولک است . تنها کسی که پا برهنه می رود توی توالت و تا دمپایی اش را بپوشد رد پاهای خاک آلودش را همه جا توی خیسی ها می گذارد و اندازه پایش از یک کف دست بزرگتر نیست همان اواست .
کسی که همیشه یادش می رود پی پی اش را بشوید و اگر از او بپرسیم حضرت عباس و تمام انبیاء و اولیاء را شاهد می گیرد که کار او نبوده بیز بیز است او همان کسی است که وقتی از توالت بیرون می آید بر عکس کاری که آن تو کرده ، بوی عطر از همه ی زوایای آنجا بیرون می زند بس که هر بار همه ی عطرها ی من و آقای خانه را یکی یک پیس روی خودش امتحان می کند .
کسی که خرده های موی ریش وسبیلش همیشه توی کاسه توالت نشسته می ماند و همیشه با صابون صورت من ریشش را اصلاح می کند و کف های ماسیده روی صابون را نمی شوید آقای خانه است .او همان کسی است که بعد از بیرون آمدنش از توالت باید ماسک به صورت زد و با ده بار سیفون کشیدن هم چیزی درست نمی شود .
من سیاستمدار خانه امان هستم . در حالی که همه خانواده از یک توالت برای قضای حاجتشان استفاده می کنند . من توالت فرنگی توی حمام را به انحصار خودم در آورده ام و آنها فقط گاهی آن هم به ضرورت اجازه دارند از آنجا استفاده کنند . من توالت آنها را می شویم به شرطی که کسی از توالت من استفاده نکند . من نشانه های آنها را می دانم و ردشان را می گیرم در حالی که آنها از نشانه های من بی خبرند و رد من ناپیداست .
من سیاستمدار خانه امان هستم چون خوب می دانم چه گندی را چه کسی زده است و گندها را من پاک می کنم و در نهایت این من هستم که هر چه بپزم شور یا بی نمک ناچار به خوردنش هستند .
پس این من هستم که می توانم برایشان آشی بپزم که رویش یک وجب روغن داشته باشد .
این است حقیقت کار سیاستمدار.
۲۱ نظر:
دو تا نکته
اولا به عقاید دیگران احترام بذار و مراقب باش چی مینویسی و قسم و اسامی محترم برای اشخاص رو بیهوده ننویس.
دوما سیاستمداری رو توضیح دادی. خوب بود. تلاش داری از دید یه زن که خدمه یک خانواده است شرایط جامعه رو به تصویر بکشی اما با اصرار و زور نمیشه بهش رسید و گاهی زشت از آب در میاد
به این می گن سیاستمدار! ولی من اصلا حاضر نیستم گندهای دیگران رو به قیمت لو نرفتن گند خودم بشورم.
سیاستمدار واقعی شستن توالت رو هم به یکی از اون سه نفر نفر میده تازه توالت فرنگی رو هم اونا تمیز کنند تو سیاستمدار نمیشی:)))
تو خیلی لامصبی!!!!!!!
خیلی قشنګ می نویسی و مثال می زنی و نتیجه می ګیری.
این نتیجه ګیری های آخرت منو کشته.........
حیفم اومد برای این استدلالات درخشان و بیان زیبا فقط یک لایک خشک و خالی بدهم. خدمت رسیدم برای تشکر ملموس تر.
مرسی که اینقدر خوب مینویسی
اینکه خانوم خونه یه توالت جدا از بقیه داشته باشه هم بد اپیدمی شده ها... پز بوی اقای خانه تان را هم ندهید ما خودمان همه یکی ازین اقا ها در خانه داریم که صد تا دئودورانت و بوگیر و عطرو اسپری رو هم شرمنده میکنن...
به ناشناس اولی به معانی توجه کن نه به اسامی . قسم و اسامی محترم لوث شده اند این است که کوچک و بزرگ برای هر دروغ شاخ دار و غیر شاخ دار خرجش می کنیم . گناه را جای دیگر جستجو کن .
خارخاسک جان ممکنه این اسامی برای من و تو لوث شده باشن، اما به عنوان یک نویسنده باید مراعات کسانی رو کرد که هنوز به حقیقت بعضی چیزها اعتقاد دارن و حاضر نیستن به هر قیمتی ازشون سوء استفاده کنن. روش مردم ایران دقیقا مثل ا.ح.م.د.ی ن.ژ.اد شده... اشتباهات جزئی یعنی همین ها که داره کشور رو به دست اون و کل ملت به نابودی میکشه.. من در جستجوی گناه نیستم. فعلا توی خودم مونده ام.. ملت ما در خود غرق شدن، دولت پیشکش...
ولی به نظر من این سیاست نیست! شبیهش هست ولی اون نیست...
سیاست رو چرچیل خوب تعریف کرد! همون ماجرای خردل و سگ!
اون ماجرای چرچیل دقیقا و دقیقا و دقیقا وضع الان مملکت ماست ... سیاستی که تو تعریف کردی سیاستیه که الان تو بعضی کشورهای اروپایی رایجه
فعلا که حقیقت سیاستمدار این است که او گند میزند و دیگران باید گندش را پاک کنند و یا از بوی گندی که زده است خفه شوند !
اصلا مگر سیاستمدارای بعضی جاها - منظور امریکا است به کسی بر نخورد لطفا" - بجز اینکه مدام گند بزنند و گند بالا بیاورند کار دیگه ای بلد هستند ؟!
واقعا" که گندشون بزنن !
به ناشناس برای من به هیچ عنوان لوث نشده اند . من اسامی را خرج می کنم اما چون اسم هستند اما معانی برای من مقدسند .
آرمین ماجرای خردل و سگ را نمی دانم !
کیقباد عین این بحث در گودر شد. اعتقاد دارم این کاری که تو می گویی کار سیاستمدار ایرانی است . سیاستمدارن واقعی همانطور که گفتم بی نام و نشان هستند پشت پرده صحنه چرخانی می کنند . نه اسمی از آنها به میان می آید نه نشانی .
http://www.pandamoz.com/2006/09/post210.html
سلام
خيلي وقت نيست كه با وبت اشنا شدم ولي نميدونم چرا احساس ميكنم تو همون شراگيم زندي مخصوصا وقتي نوشته هاي ماشالو ميخونم.
طنزاي به كار رفته توي متنا و حتي طرز گفتن واقعيت در هاله اي از ابهام و ايجاد كردن علامت سوال توي ذهن مخاطب اين وجه مشتركيه كه من توي شما و شراگيم پيدا كردم شايد اشتباه باشه شايدم درست كي ميدونه؟
خودت قبول نداري كه شبيه هم مينويسيد؟
داستان جالبي بود آرمين چرچيل سياستمدار بزرگي بوده به خاطر همه ي کارهايي که انجام داده بخاطر همين ضرب المثل شده است .
اما هر کس معاني خودش را از سياستمدار بودن دارد . اگر در معني نگاه کني متوجه مي شوي او هم بدون آنکه ردي از خود به جاي بگذارد . زور زيادي بزند آشي براي سگ پخت که رويش يک وجب روغن داشته باشد . فقط به معاني توجه کن فقط معاني . سياست همه اش کثافت کاري است . همين است که وقتي وارد مقوله سياست مي شوم توالت ها را مثال مي زنم .
خارخاسک میدونم که برای خیلی ها محترمن. به هر حال خیلی خوب مینویسی... موفقیتت رو تبریک میگم و همیشه بهت سر میزنم
تشکر می کنم .
مثه همیشه...عالی.
همین طور پست بعدیت.
ولی نشد یه بارم جوابه منو بدی :)))
عقده ای شدم.
بهزاد جان معذرت مي خوام گاهي دل مشغولي ام زياد است . البته تو هم هيچ وقت سوالت را نپرسيده اي
سیاست انواع گوناگونی دارد . سیست نرم، خشک ، مخملی ، جنگی و...!!!!
اینهم نوعی از سیاست است! اما مهم ربطی است که ذهن خلاق خارخاسک به این کار خانه و آن میدهد.
آفرین
ارسال یک نظر