۱ خرداد ۱۳۹۰

تقدیر این است

ساعت 12شب است آقای خانه دارند گوجه خیار خرد می کنند به من چپ چپ نگاه می کنند شامشان را خورده اند نمی دانم  چرا باز هم گرسنه شده اند .دخترها خوابیده اند  .ایران رفته است توی تراس گربه نر بزرگ همسایه را که سر دیوار نشسته او را تماشا می کند نگاه می کند با هم زنای ذهنی راه  انداخته اند نه این می تواند 5 متر بپرد پایین نه آن می تواند 5 متر بپرد بالا .
من نگران بیزقولک هستم فردا امتحان ریاضی دارد . امروز سر امتحان دیکته به بهانه ی اسهال و دل درد  از کلاس آمده است بیرون رفته توی دستشویی کتاب بخوانیمش را در آورده تقلب کرده است . از من می پرسید : مامان خدا که دیگه تا توی توالت ما رو تعقیب نمی کنه ؟ گفتم : نه مطمئن باش آنجا خدا با تو نمی آید ولی وقتی می آیی بیرون و به ماجرایی که توی توالت انجام داده ای فکر می کنی خدا می فهمد که چه کرده ای ! دلخور شد . گفت : خدا را به خاطر این همه دخالت  در کارهایش نمی بخشد !
فردا قرار است از طرف شرکت بروم سفر کاری حوصله ندارم . موقع امتحان بچه هاست دست و دلم به ترک  خانه نمی رود .
تقدیر این است که بهنوش بختیار دومین کتابش را هم نوشته باشد اما  من حوصله نداشته باشم  از سر جایم بلند شوم بروم جیش کنم دندان بشویم بروم بخوابم .  این است زندگی من برای آنها که اهل تدبیرند می نویسم که درس عبرتشان باشد .

ته نوشت : دو صفحه فیس بوک در اینترنت به نام خارخاسک هفت دنده وجود دارد . یکی را دوستانی که نمی شناسم راه انداخته اند با عکسی از همین عبارت  خارخاسک هفت دنده به عنوان عکس پروفایل . یکی را خودم روبه راه کرده ام با عکس دستهایی که یک درخت را بغل کرده است .اینطوری!

مسلم است در صفحه خودم امکان ارتباط بیشتر با خوانندگان وجود دارد که در آن یکی ندارد .

۱۳ نظر:

msmim گفت...

بچه های بیچاره حتی یک تقلب بدون عذاب وجدان هم نمی تونن بکنن

محسن گفت...

عاشق این بیزقولک شده ام بانو!

ناشناس گفت...

بغل صحیح است

م.طلوع گفت...

خب عزیزکم حداقل دستهای جوانتری میذاشتی تا ما باور کنیم که شما هستی. اینها که به سن شما نمیخوره.

نرگس گفت...

به نظرم همچین تقلبی برای یک بچه ی دبستانی خیلی شجاعت میخواهد، پسس براوو دخترک!
و گند بزنند به این سیستم آموزشی!

من بدون سانسور! گفت...

عجب مخی داره این بیزقولک شما موندم چطوری تونسته کتاب رو تا دستشویی قاچاق کنه؟!!

کیقباد گفت...

جهت عرض سلام و ارادت .

سحر(دفتر سرخ) گفت...

من هم دلم تقلب میخواد!!حال و هوای مدرسه

میم گفت...

چقدر دوست داشتم دوست بودم با شما:->

نبات داغ گفت...

خاری چرا چیزی نمی نویسی؟ تو امتحانات شروع شده یا بچه هات؟

کسی مرا نخواست گفت...

ادرس فیس بوکت رو می ذاشتی آقا :دی

کسی مرا نخواست گفت...

تقلب ؟
wow

BeNeFiCeNCe گفت...

خارخاسک تو فیس بوک 3 تا شد. راستی فکر نمیکنید بهتر باشه شما هم یه پیج ایجاد کنی به جای یک پروفایل شخصی؟
آخه اینطوری راحت یه لایک میزنیم و تموم

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...