۱۶ خرداد ۱۳۸۹

بالدار و بی بالش به یک اندازه دردسر سازند !

شیرین کاری بچه ها هر چقدر مخرب تر برای غریبه ها شیرین تر ! اما مادر و پدر خوب حکایت دیگری دارند . آنها اگر بچه اشان ناگهان جلوی  یک کرور مهمانهای  رودربایستی دار مثلا دکتر؛  مهندس های الکی و زورکی ! بیاید و  نوار بهداشتی خانم خانه را بگیرد بالای سرش وبگوید : مامان بابا  کدام بچه ای توی خانه ی ما از این پوشک های کوچک استفاده می کند ؟ نه تنها ذوقشان نمی  گیرد که بلکه بعدش ممکن است با هم دعوایشان هم بشود که مثلا : زن حسابی تو چرا این چیزهایت را میگذاری دم دست بچه ها ؟

معلم بیزقولک خواسته یکبار دیگر با بچه کار کنیم تا امتحان بنویسیم دهد و او با خیال راحت بتواند بچه را بفرستد کلاس بالاتر . بله یک جورهایی یعنی بیزقولک تجدیدآورده و فارغ التحصیلی اش مثل فارغ التحصیلی کله گنده های مملکت کشکی بوده است .  و من دل توی دلم نیست که بیزقولک چطور می تواند از پس دیکته بر بیاید . آنقدر بچه را از هر طرف معاینه کرده ام و چیز به او خورانده ام که حالا می دانم او با سه سوت همه حفظ کردنی ها را از  "منت خدای را عزوجل  دیباچه ی سعدی "  گرفته تا "  اتل متل توتوله  شاعر گمنام " به حافظه می سپارد .
 اما گویا  حافظه ی کوتاه مدتش در سواد نوشتاری  مشکل دارد شکل بعضی ازکلمات را اصلا به خاطر نمی سپارد . مثلا امروز یک صفحه را پر کرد " حضرت محمّد صلی الله علیه وآله و سلّم " (درس 22 مبارزه با ظلم و بدی - کتاب بخوانیم کلاس اول دبستان ) اما باز هم  وقتی از او خواستم از حفظ این را بنویسد نتوانست نوشت " حزرت  مهمد  سلم  و  سلی  " بعد هم گفت : آخرش را دوست ندارم یاد بگیرم ! اگر حضرت محمد خوب بود اینقدر اسمش طولانی و زشت نبود !

۱۷ نظر:

صندوقک گفت...

راستش را بگویم ما دقیقا از همون غریبه هاییم که شیرین کاریهای بیز هایت برایمان کلی خنده به ارمغان می آورد ، اما بشخصه نود درصد پستهایت را برای آقای همسر میل می کنم ، تا حدودی دستمان بیاید بعدها ممکن است چه بلاهایی به سرمان بیاید :)

Golnaz گفت...

شاید مشکل دیدن و به حافظه سپردن شکل حرف ها رو داره، شاید دیسلکسیا باشه، که خیلی هم شایعه و معمولا تو این سن متوجه میشن معلم ها و پدر مادر ها. یه دکتر ببرش شاید بنده خدا بیزقولکت راس میگه!

یه زن گفت...

آخیییی
چه صحنه ی باحالی بوده جلو مهمونااااااااااااااا

آباژور من گفت...

گاهی به این فکر میکنم که اگر ازدواج کردم بچه دار نشوم چون شاید این کار ظلم باشد

مارکوپلو دم کشیده گفت...

در راستای جلوگیری از بلایای طبیعی این چنینی به نظر میاد باید دست به کار شی و مثل دفعه قبل کلاس آموزشی بذرای واسشون. خوبیش اینه که آقای خانه هم وسط نیست اخم و تخم کنه.
حالا جدا این رو دیکته به بچه ها میگن؟ با وجو بی خیالی بیز قولک باز هم باید حق داد به یخ بچه کلاس اولی

خارخاسک هفت دنده گفت...

دسیکلسیا رو یادم می مونه .
اما خودم فکر می کنم حجم بالای حروف عربی که معلمها در خواندنش هیچ فرقی با حروف مشابه فارسی نمی گذارند مشکل ساز شده .
مضافا اینکه کتاب قرآن هم به کتابهایشان اضافه شده و از آن کتاب عینا باید مثل بزرگترها قرآن یاد بگیرند با این مشکلات ادای کلمات که معلمهای ما دارند .

پریزاد گفت...

راست می گه دیگه بچه .. از قدیم گفتن حرف راست رو از بچه باید شنید

;کملک (پرنده ی دشت) گفت...

یه بار منم یه همچین بلایی سرم اومد یک آبروریزی شد که نپرسین...
مدت هاست دنبال می کنم نوشته هاتون رو ... دوست دارم سبک نوشتنتون و این طور مادر بودنتون رو ...

خارخاسک هفت دنده گفت...

متشکرم . خیلی هم در عمل تعریفی نیستم .

کیقباد گفت...

اگه دیکته ش ضعیفه منطقش قویه !

خارخاسک هفت دنده گفت...

همين من رو اميدوار مي کنه

FarZad گفت...

Teachers/instructors can better identify dyslexic students when their writing doesn't seem to match their level of intelligence from prior observations.

http://en.wikipedia.org/wiki/Dyslexia

کتایون گفت...

http://www.bineshmavara.com/disl/36.htm#more-36
این لینک را هم شادی داده گفته درباره دیسلکسیاست. بهتر است بخوانید.

آباژور من گفت...

گویااز نظری که در پست قبلی گذاشتم...
اصلاحیه: منظور ار مذهبیون کسانی است که در حال حاضر با ادعا های مذهبی امور مملکت را به گند کشیده اند. با مذهب کاری ندارم.
سال پیش را به خاطر دارید؟...

كاف گشاد اعظم گفت...

چند وقتي است كه خاموشانه مي خوانم اينجا را و به تازگي وبلاگي از اين مدل درست كرده ام.
راستي لينكتان كردم.

یگانه *خواب گریز* گفت...

گفتیم اینجا هم بیاییم و عرض سلام و احترام و اینها!
:)

ناشناس گفت...

یه نظرهایی که در وبلاگتان می‌گذارند پاسخ دهید، خصوصا کسانی که نظری خلاف عقیده‌ی شما دارند.این یکی از بهترین راه‌هایی است که شما بدین وسیله می‌توانید به خوانندگان وبلاگتان نشان دهید که برای آنان ارزش قائلید و ارزش وقت و زمانی که آنان برای خواندن وبلاگ شما گذاشته‌اند را می‌دانید

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...