چه خوش است حال مادری که در واپسین ساعتهای روز سیزده فروردین در حالی که اهل خانه به خواب رفته اند . زیر نور کم رنگ چراغ مطالعه ! همراه با صدای دلنواز جیرجیرکها پیک نوروزی دختر 7 ساله ی خود را می نویسد .
۱۴ فروردین ۱۳۸۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
نوروزی دیگر
پول خوشبختی نمی می آورد
غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...
-
غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...
-
این که می گویند: دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت! خیلی عجیب به دل من می نشیند. مادر من بیش از چهل سال چیز یادم داد. عید...
۲ نظر:
سلام
بعد از روی خطتون احتمال معلمش نیم فهمه که کار، کار یک دختر 7 ساله نیست؟ نه واقعا در کنار سرچ پیشی و هاپو فرصت نکردن که پیکشون رو خودشون بنویسن؟
انصافا عنوان این پستت عالی بود عزیزم...
سال نو مبارک و موفق باشی
تقسیم کار کرده بودیم نوشتنی هاش مال اون بود کشیدنی هاش مال من .
ارسال یک نظر