۱۴ فروردین ۱۳۸۹

دستم بگرفت و پا به پا برد

چه خوش است حال مادری که در واپسین ساعتهای روز سیزده فروردین در حالی  که اهل خانه به خواب رفته اند .  زیر نور کم رنگ چراغ  مطالعه ! همراه با صدای دلنواز جیرجیرکها  پیک نوروزی دختر 7 ساله ی خود را می نویسد .

۲ نظر:

آریانا گفت...

سلام
بعد از روی خطتون احتمال معلمش نیم فهمه که کار، کار یک دختر 7 ساله نیست؟ نه واقعا در کنار سرچ پیشی و هاپو فرصت نکردن که پیکشون رو خودشون بنویسن؟
انصافا عنوان این پستت عالی بود عزیزم...
سال نو مبارک و موفق باشی

خارخاسک هفت دنده گفت...

تقسیم کار کرده بودیم نوشتنی هاش مال اون بود کشیدنی هاش مال من .

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...