۱۶ فروردین ۱۳۸۹

نصایح مردی که زیاد می دانست

در خانواده آقای خانه رسم است تا مردها به قدر کقایت بزرگ نشده اند یعنی آنقدر بزرگ که اگر قرار است کچل شوند ؛ کچل شده باشند و اگر قرار است مویشان سفید شود دست کم دو سوم موهای سر و  مابقی موی بدنشان هم سفید شود ؛  حق ازدواج ندارند . بعد از آن هم باید خودشان با اولین بارقه های  ناتوانی جننننسی  فکری به حال خود کنند یعنی گیوه ها را بالا بکشند و تنهایی بروند خانه ی عروس آینده قرار و مدارها را بگذارند  و روز جشن عروسی را مشخص کنند و  کارت عروسی را برای تک تک خانواده خود ببرند و برای جشن دعوتشان کنند .

نوجوان ترین فردی که از این خانواده داماد شد آقای خانه بود که در سی سالگی هوس ازدواج به سرش زد نمی توان تصور کرد که او  چقدر باعث خنده و مزاح خانواده خود بود . همه از اینکه او با این سن کم قصد داماد شدن دارد خنده اشان می گرفت و تا مدتها وقتی ما را می دیدند می گفتند کاش دست کم هفت هشت سالی را نامزد بازی می کردید  و بعد که آمادگی تشکیل خانواده داشتید  عروسی می  کردید  !
نسل جدید اما حکایت دیگری دارند و کلا غیر قابل پیش بینی هستند بخصوص اگر پدر پولداری داشته باشند و عزیز دردانه باشند ممکن است   قوانین میراث خانوادگی  زیر پا گذاشته شود.
خواهر زاده ی آقای خانه در سن 20  سالگی بدون داشتن کارت پایان خدمت و شغل مناسب  ، ساز خودش را زده است و این است که در مدتی کوتاه چنین بلاهایی را سرش آورده اند .
 بایکوت شده است  ؛ همه به او به چشم یک انگل هوس باز نگاه می کنند . از حشر و نشر باقی پسرهای فامیل با او خود داری می شود . دخترهای فامیل را از خندیدن و حرف زدن با او منع  کرده اند  . به جایی که او دعوت شده نمی روند .به شوخی های او نمی خندند .  از او اظهار نظر نمی خواهند  . وقتی او حرف می زند تقریبا همه هم زمان رویشان را به سمت دیگری می کنند و بحث دیگری پیش می کشند و باور کنید حتی دیده ام  توالتی که او رفته است  را ضد عقونی کرده اند و تا دو روز هر کس بوی بدی از آن توالت استشمام کرده به پای آن بدبخت نوشته اند .
اینها را گفتم که بگویم
امروز وقتی آقای خانه ؛ خواهر زاده خاطی اش را گوشه ای گیر انداخته بود و او را نصیحت می کرد دیدمشان .
به او می گفت :  دیگر حق ندارد تی شرت  تنگ و شلوار فاق کوتاه بپوشد . اگر شورت مامان دوز بپوشد که کمتر به او فشار فشور بیاورد بهتر است .  باید فکری به حال موهای سرش بکند و مدل مویش را عوض کند .
 به وضوح به او گفت : دوره دختر بازی و شلنگ تخته انداختن تمام شده و باید دستش را از توی جیب شلوار پدرش در بیاورد و خشتنننننکش را بچسبد تا دست گل جدیدی به آب ندهد . حشر و نشر با پسرها و نشست و برخاست با مردهای فامیل را هم بر او حرام کرد و گفت : باید دنبال کار باشد و دویدن و جان کندن دیگر برایش وقتی نمی گذارد که مثل آدم زندگی کند!
در نهایت به او گفت : اگر آنقدر پخمه بوده که نمی توانسته دختری را تور بزند و مدتی با او حال کند بهترین کار برای او این بود که خود عرضایی می کرده و با این سن و سال دختر مردم را به اینکه شوهر کرده است دلخوش  نمی کرده .

از قیافه ی حیرت زده من که بگذریم ، چهره وحشت زده پسرک که به  وضوح  کم آورده  و به غلط کردن افتاده بود دیدنی بود.

۸ نظر:

نادر گفت...

این گودر هم بد چیزیه.از وقتی می تونم اونجا بخونم و نظر بدم، دیگه تنبلیم میشه خود وبلاگ رو هم باز کنم!
نظر خودت چیه؟ دوست داری اینجا نظرات خوانندگان رو بخونی یا همون گودر جواب میده ؟

خارخاسک هفت دنده گفت...

فرقی نمی کنه من یاد گرفتم از هر دو جا استفاده کنم .
فقط احتیاج به یک سری مشاوره در خصوص امنیت اینجا دارم .
وبلاگم در بلاگفا را بطور کامل سند کردم به اینجا و کلا وبلاگ در بلاگفا را بخاطر همین نا امنی اش حذف کردم .
اما حالا احتیاج دارم بدانم اینجا چه نقاط ضعفی دارد .وقتی آدم با آرامش می نویسد و کلمات سیال روان می شوند بدون دغدغه چیزهای بهتری از تویش در می آیند .

نادر گفت...

حتما می دونی که بلاگ اسپات متعلق به شرکت گوگل هست.برای همین هم امنیتش بالاست. یه پسورد سخت ترکیبی از عدد و حروف بزرگ و کوچک بذار. توی هیچ کامپیوتر ناشناسی وارد اکانتت نشو. اجازه نده هر کسی از کامپیوترت استفاده کنه. یه آنتی ویروس قوی که آپدیت باشه روی سیستم داشته باش. توی چت از هیچکس فایل دریافت نکن.
اگه اینها رو رعایت کنی، احتمالا هیچ مشکلی پیش نمیاد.

نادر گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ساقی ب گفت...

خود ارضایی صحیح است !

خارخاسک هفت دنده گفت...

بعضی کلمات را غلط بنویسیم تا فیلتر نشویم . اما حالا که شده ایم دخترجان مثل اینکه از قوانین وبلاگ نویسی زیاد اطلاع نداری !

خارخاسک هفت دنده گفت...

بعضی کلمات را غلط بنویسیم تا فیلتر نشویم . اما حالا که شده ایم دخترجان مثل اینکه از قوانین وبلاگ نویسی زیاد اطلاع نداری !

ساقی ب گفت...

چه بهانه ای برای توجیه یک غلط املایی !
1- شما که فیلتر هستید .
2-رسم وبلاگ نویسی تا جایی که بنده با عقل ناقصم درک کردم اینه که کلمات رو معمولا در چنین مواردی به صورت مقطع یا با فاصله گذاری یا تکرار مینویسند نه عین به جای الف! خود شما هم از این همین شیوه بارها استفاده کرده اید . کما اینکه کلمه خودارضایی یک کلمه هست که تو رساله عملیه هم یافت میشه، اینجوری باید تمام سایتهای آیات عظام رو بلوک کنند! در ضمن این لغت یک کلمه روانشناسانه و پزشکی هم هست .

3-"گرگیجه" رو هم به همین خاطر" گه گیجه" می نویسید؟

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...