۲۸ آذر ۱۳۹۴

آقای آل پاچینو با نون اضافه

در حال نوشتن یک مجموعه داستانی هستم در تلگرام به نام " آقای آل پاچینو با نون اضافه"،  نمی توانم بگویم این روزنوشت های سی ساله! صد در صد غیر واقعی هستند.،  چون نیستند، حقیقتش آن است که من دفترچه خاطرات نوجوانی را گشوده ام و گاهی از این سو می زنم و گاهی به آن سو می افزایم تا حال و هوای خاطرات بدون آن که از فضای ذهنی یک دختر نوجوان پانزده شانزده ساله در آن سال ها خارج شود، بیان گردد.
دلم نیامد داستان ها را در وبلاگ خارخاسک هفت دنده به روز نکنم. هر چند سایه فیلترینگ چسبناک هنوز بر سر وبلاگ من سنگینی می کند.، اما به هر حال برای آن دسته از خوانندگان قدیمی که به هر ترتیب راه خودشان را برای خواندن باز می کنند.، داستان ها را این جا هم منتشر می کنم. از آن جا که گاهی ممکن است این به روز کردن ها در تلگرام و وبلاگ با تاخیری صورت گیرد، آدرس کانال تلگرامم را هم می گذارم.

 https://telegram.me/noone_ezafe

آن جا که امکانات تلگرام اجازه نمی دهد. ولی همین جا، خوشحال می شوم نظراتتان را بدانم.

۵ نظر:

ندای غرب (میثم منیعی) گفت...

با عرض سلام و شب بخیر
خیلی خوشحال شدم از راه اندازی کانال تلگرام شما و سعی در معرفی آن خواهم کرد.
گرچه برای خود من وبلاگ، مثل خونه ست.
نوشته های مرا به سالهای دور برد. دایی من هم در 6 مهر سال 65 درست همون زمان که من تازه کلاس اول دبستان رفته بودم، شهید شد و هنوز اون روز و تصویر مادرم تو حیاط خونه پدربزرگم که چه حالی شد جلوی چشمم هست و فکر می کنم تا پایان عمر اون لحظه و اون روز فراموشم نشه.

ناشناس گفت...

ببخشيد شايد من خيلي خنگم،ولي نميتونم تشخيص بدم اينا داستانن يا واقعا از دفترچه خاطراتتون؟
بهرحال قشنگن و من هرشب ميام ببينم چي نوشتي
تشكر

ناشناس گفت...

عالی و خیلی خوب

خارخاسک هفت دنده گفت...

ممنون از شما خوانندگان خوب.

بابک گفت...

نظر من: خیلی خوب.
برای یک دختر 15-16 ساله تا اینجا که خوانده ام عالی
ممنون از اینکه در این وبلاگ می گذارید. من در ینگه دنیا هستم و تلگرام ملگرام سرم نمیشه :-)

نوروزی دیگر

پول خوشبختی نمی می آورد

 غمگین نباشید و تلاش کنید به ادامه زندگی به خوشبین ترین حالت ممکن. زیرا برای غصه  خوردن در هر موقعیتی که فکرش را کنید سوژه مناسب پیدا می شود...